بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ قسمت اول :
متأسفانه ایشان در همان دورانی که به ظاهر و به گمان خودش کاملاً مذهبی بوده‌ اند نیز دین اصول دین را درست نشناخته بودند و همین امر سبب گردید که تابه محض آنکه کمی محیط و مخاطبینش تغییر یافت، کل دینش بر باد رفت. او از خودش هدفی برای دین تعریف می‌ کند و سپس بر اساس آن تعریف، خودش را از دین بی‌نیاز می‌شمارد - او لفظ درست زندگی کردن را می‌آورد، در حالی که نمی‌داند درست زندگی کردن یعنی چه و شمول آن کدام است؟
او حتی نمی‌داند که پیامبر عظیم الشأن صلوات الله علیه و آله، به ایران حمله نکرد، بلکه حمله اعراب در زمان خلیفه دوم بود و یقیناً آنان نیز زیاد هم داعیه دین و اسلام نداشتند، وگرنه به رغم معرفی و بیعت با پیامبر اگرم صلوات الله علیه و آله، مبنی بر پذیرش ولایت، امامت و خلافت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام، او را کنار نمی‌زدند.
او چند اصل از اخلاقیات فروع دین، مثل دروغ نگفتن، دزدی نکردن و نیکی به والدین را مثال آورده، و با من، من، من، مدعی است که من خودم این کارها را انجام می‌دهم، پس نیازی به دین ندارم (؟!)
الف) - قطعاً او نمی‌داند که دین در درجه اول برای اصلاح و اکمال نوع نگرش به عالم هستی و شناخت صحیح از مبدأ و معاد جهان‌بینی است. دین برای این است که انسان عبد و مطیع إله‌های کاذب که از جمله مصادیق فراگیر آن هوای نفس = من منیّت می‌باشد نگردد و اگر برای کسی توحید و معادی مطرح نباشد، دیگر چه فرقی دارد که دروغ بگوید یا نگوید؛به طور کلی اخلاقیات در جهان‌بینی ماتریالسیتی،هیچ توجیهی ندارد، چنان چه خودشان مدعی هستند: حقیقت واحدی وجود ندارد- مفهوم مطلقی وجود ندارد - ارزش و ضد ارزشی وجود ندارد.
ب) - وقتی انسان فهمید که خودش کیست؟ از کجا آمده و به کجا می‌ رود؟ آن وقت است که مفهوم زندگی درست را می‌فهمد و برای درست زندگی کردن، به دنبال چه باید کرد و چه نباید کردها یا قوانین بهترین راه برای سالم رسیدن به مقصد می‌گردد، که در ادبیات و فرهنگ دینی به آن شرع گفته می‌ شود. پس دروغ نگفتن، دزدی نکردن، نیکی به والدین ... و به طور کلی تمامی واجبات و محرمات، فقط در همین حیطه‌ قوانین شرع مطرح است. بدیهی است که اگر اصول دین کسی متفاوت باشد، فروع دینش نیز متفاوت می‌شود.
ج) - انسان خودش مخلوق است، می‌ گوید: چه نیازی به خالق دارم - خودش مرزوق است، می‌گوید: چه نیازی به رازق دارم - خودش مربوب است، می‌گوید: چه نیازی به ربّ دارم - خودش فقیر است، می‌گوید: چه نیازی به غنی دارم - خودش فانی است، می‌گوید: جه نیازی به باقی دارم؟(ادامه دارد...)
دیدگاه ها (۰)

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ قسمت دوم :خب چنین مواضعی فقط ناشی...

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ قسمت سوم :خداوند سبحان پيامبرانى ...

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ قسمت دوم : ج)-صلوات یک دعا به درگ...

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ قسمت اول : معلوم است که نه معنای...

بسم الله الرحمن الرحیم راه خدا :راه های بر اساس زور و اجبار،...

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

💠 عیب خود دیدن🔘امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:🔰کَفی بِالمَر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط