دخترباغبان
#دختر_باغبان 🌱
#پارت_23
$گشنته؟
+آره
$بیا صبحونه بخوریم
+باشه
رومیزی نشستیم و شروع کردیم به خوردن صبحانه.
+میتونم یه سوال ازت بپرسم؟
$بپرس
+چرا شوگا یه اتاق دیگه بهم نمیده چرا باید تو اتاق اون باشم.
$حتما اتاقا پرن
+دروغ میگی من ۱۶ساله اینجا زندگی میکنم.
اینجا ۲۴تا اتاق داره که ۱۸تاش اتاق مهمونه.
$اصن من از کجا بدونم.
+از قیافت معلومه داری دروغ میگی.
$تو چقد سمجی.
+اصن چرا تو اینجا زندگی میکنی؟
$حالا میفهمم که چرا دیشب روت داد زد.
$خسته نشدی؟
+از چی؟
$اینهمه سوال میپرسی.
+نه
$خدابخیر کنه امروز رو
+از رومیز بلندشدم
+خدمتکارا کجان؟
$فکر کنم دارن سالن اصلی رو تمیز میکنن.
+آها
به سمت یخچال رفتم درشو باز کردم اولین چیزی که دیدم نارنگی بود.
یاد حرف یونگی افتادم.
با خودم گفتم یکم شیطونی بدنیست.
+شوگا نارنگی هاشو میشماره؟
$اره چطور
نگو میخوای از نارنگیاش بخوری.
+دقیقا میخوام همین کارو کنم.
ادامه دارد.................🌱
#پارت_23
$گشنته؟
+آره
$بیا صبحونه بخوریم
+باشه
رومیزی نشستیم و شروع کردیم به خوردن صبحانه.
+میتونم یه سوال ازت بپرسم؟
$بپرس
+چرا شوگا یه اتاق دیگه بهم نمیده چرا باید تو اتاق اون باشم.
$حتما اتاقا پرن
+دروغ میگی من ۱۶ساله اینجا زندگی میکنم.
اینجا ۲۴تا اتاق داره که ۱۸تاش اتاق مهمونه.
$اصن من از کجا بدونم.
+از قیافت معلومه داری دروغ میگی.
$تو چقد سمجی.
+اصن چرا تو اینجا زندگی میکنی؟
$حالا میفهمم که چرا دیشب روت داد زد.
$خسته نشدی؟
+از چی؟
$اینهمه سوال میپرسی.
+نه
$خدابخیر کنه امروز رو
+از رومیز بلندشدم
+خدمتکارا کجان؟
$فکر کنم دارن سالن اصلی رو تمیز میکنن.
+آها
به سمت یخچال رفتم درشو باز کردم اولین چیزی که دیدم نارنگی بود.
یاد حرف یونگی افتادم.
با خودم گفتم یکم شیطونی بدنیست.
+شوگا نارنگی هاشو میشماره؟
$اره چطور
نگو میخوای از نارنگیاش بخوری.
+دقیقا میخوام همین کارو کنم.
ادامه دارد.................🌱
- ۳.۳k
- ۰۲ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط