خوناشامکوچولو
#خوناشام_کوچولو
پارت 21
ویو لیا
صبح که با بوی غذای ا. ت خانم بیدار شدم و بعد هم که با اعضا حرف زدیم و 4 تا شون میمونن و 3 تا شون هم باید فک کنن قرار شد با کوک و ا. ت بریم خوته ته ته که یونتان رو بیاریم
رسیدم خونش که صدای یکی میومد ترسیدم رفتیم داخل که دیدیدم کوک رفت سمتش و دست داد فهمیدم اون مرد برادر تهیونگ بود اومده بود پیش یونتان نفس عمیق کشیدم و منو ا. ت خیلی اروم میرفتیم جلو ته یونتان اون یه هاپ بلند گفت من وقت بود جیغ بزنم که ا. ت دستش رو گذاشت رو دهنم
+جیغ نزن میترسه بد تر میشه جفتمون به چوخ میریم
ا. ت اروم اروم رفت جلو و یونتان شروع کرد ره بود کردن ا. ت و بعد هم دست ا. ت رو لیس زد
ا. ت از همون اول راهنمایی با سگ ها خوب ارتباط برقرار میکرد جوری که سگ وحشی که از ادم میترسید و اهلی کرد و همیشه راحت با سگا دوست میشد و بعد هم نمو با اون سگ دوست میکرد مت یکم از سگ میترسم میترسم یهو حمله کنه گاز بگیره
ا. ت اروم دستمو گرفت و منو کشید سمت خوش و یونتان هم اروم اروم میومد که منو بو کنه بعد از اینکه منو بو کرد یهو پرید بغلم و دستمو لیس زد
_جالبه چه سریع باهاتون دوست شد
ویو کوک
رفتم خونه تهیونگ هیونگ که بم رو بیاریم که دیدیم صدای یکی میاد رفتیم دیدیم داداش تهیونگ هیونگ ه
دست دادیم دخترا رفتن سمت یونتان کهظ یونتان بلد هاپ هاپ کرد لیا اومد جیغ بزنه که ا. ت نزاشت و اروم رفت سمت یونتان و خیلی سریع تر از چیزی که فکرشو میکردم با یونتان دوست شد خیلی باحال بود بعد دست لیا رو گرفت و لیا هم با یونتان دوست شد و یونتان خیلی سریع رفت بغلش جالب بود
بلند شدیم و همونجور که یونتان بغل لیا بود رفتیم لباس و سایل مهم تهیونگ هیونگ و چند تا وسیله یونتان رو برداشتیم و حرکت کردیم سمت خونه
تو جاده بودیم که ا. ت....
#اد_جئون
شرط=5تا لایک و 5 تا کامنت خدایی کمه شرطو برسونید تا به محض اینکه شرط تکمیل شد پارت جدید اپ شه
پارت 21
ویو لیا
صبح که با بوی غذای ا. ت خانم بیدار شدم و بعد هم که با اعضا حرف زدیم و 4 تا شون میمونن و 3 تا شون هم باید فک کنن قرار شد با کوک و ا. ت بریم خوته ته ته که یونتان رو بیاریم
رسیدم خونش که صدای یکی میومد ترسیدم رفتیم داخل که دیدیدم کوک رفت سمتش و دست داد فهمیدم اون مرد برادر تهیونگ بود اومده بود پیش یونتان نفس عمیق کشیدم و منو ا. ت خیلی اروم میرفتیم جلو ته یونتان اون یه هاپ بلند گفت من وقت بود جیغ بزنم که ا. ت دستش رو گذاشت رو دهنم
+جیغ نزن میترسه بد تر میشه جفتمون به چوخ میریم
ا. ت اروم اروم رفت جلو و یونتان شروع کرد ره بود کردن ا. ت و بعد هم دست ا. ت رو لیس زد
ا. ت از همون اول راهنمایی با سگ ها خوب ارتباط برقرار میکرد جوری که سگ وحشی که از ادم میترسید و اهلی کرد و همیشه راحت با سگا دوست میشد و بعد هم نمو با اون سگ دوست میکرد مت یکم از سگ میترسم میترسم یهو حمله کنه گاز بگیره
ا. ت اروم دستمو گرفت و منو کشید سمت خوش و یونتان هم اروم اروم میومد که منو بو کنه بعد از اینکه منو بو کرد یهو پرید بغلم و دستمو لیس زد
_جالبه چه سریع باهاتون دوست شد
ویو کوک
رفتم خونه تهیونگ هیونگ که بم رو بیاریم که دیدیم صدای یکی میاد رفتیم دیدیم داداش تهیونگ هیونگ ه
دست دادیم دخترا رفتن سمت یونتان کهظ یونتان بلد هاپ هاپ کرد لیا اومد جیغ بزنه که ا. ت نزاشت و اروم رفت سمت یونتان و خیلی سریع تر از چیزی که فکرشو میکردم با یونتان دوست شد خیلی باحال بود بعد دست لیا رو گرفت و لیا هم با یونتان دوست شد و یونتان خیلی سریع رفت بغلش جالب بود
بلند شدیم و همونجور که یونتان بغل لیا بود رفتیم لباس و سایل مهم تهیونگ هیونگ و چند تا وسیله یونتان رو برداشتیم و حرکت کردیم سمت خونه
تو جاده بودیم که ا. ت....
#اد_جئون
شرط=5تا لایک و 5 تا کامنت خدایی کمه شرطو برسونید تا به محض اینکه شرط تکمیل شد پارت جدید اپ شه
- ۱۲.۴k
- ۱۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط