ادامههه

ادامههه!....

جئون ادامه داد : باشه باشه دخترم!. منظوری نداشتم، ولی فردا قول میدم دوباره خانم کوچولوم رو بیارم...!
- با لجبازی و کیوتی که نقطه ضعف جئون بود ادامه داد:ولی به هر حال یه بغل گرم و طولانی بهم بدهکار شدی آقای جئون..
دوباره قلبش رو باخت! چشم دخترم خونه که رسیدیم بدهکاریم رو صاف میکنم!!..
_ کلمه خوبه از بین لباش خارج شد و تو دلش کلی پروانه متولد شد!..
متوجه ذوق پنهانی دخترش شد و دوباره لبخند جذابی زد. دخترش رو توی ماشین گذاشت، و به سمت خونه فرمون چرخوند!
_ کسی چه میدونه؟! شاید دخترک معتاد بغل پسرش شده بود و یا براش مکان امنی بود  که میتونست تو خوشی و ناخوشی خودش غرق کنه .. هیچ کس راز آرامشی که بغل محبوب بمیده رو نمیدونه!!... پیچیده به نظر نمیاد چون یکی پیدا میشه که حتی فرم چشماش باعث هماهنگی ضربان قلبت با نفسش میشه.. و کاری میکنه از گوش کر و از چشم کور بشی! فقط میتونی حرفای اون رو بشنوی و چشمات جز اون کسی رو نبینه ...

و یا به عبارت ساده تر اون حاکم کل وجودت میشه؟!!!!!.

قلم ماردیئلی 💜 : _
قلم کریستال :
دیدگاه ها (۱۶)

چرااااا انقدر قفلیم شده این روزاااا؟...؟؟ شاید چون حالمو توص...

خوشگلام، من عاشق فعالیت کردن واسه شماهام!!ولی میبینم که ازم ...

سناریو درخواستی: روز ولنتاین! جانگ هوسوک : جفتتون بلک کارتش ...

تکپارتی درخواستی با همکاری دخملی^^ تازه ازدواج کرده بودن و...

P17🍯جیمین« تقریبا دیگه صبح شده بود ساعت پنج صبح بود من از دی...

پارت ۱۸نامی. عزیزم برو بخواب که فردا زود بیدار شی باشه؟ چشم ...

ادامه پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط