تکپارتی درخواستی با همکاری دخملی

تکپارتی درخواستی با همکاری دخملی^^

تازه ازدواج کرده بودن و به درخواست دختر، به جای ماه عسل فقط به ساحل رفته بودن!!
گرمای دستش باعث می شد ارامش به وجودش تزریق بشه...! نسیم شب موهای مشکی جفتشون رو به رقص در اورده بود!!!
روی شن های ساحل نشسته بودن و به موج های پریشون دریا خیره بودن. دختر با پاهای کوچیکش روی شن های ساحل خط نامفهومی می کشید. کتش رو در اورد و روی شونه های دخترش انداخت تا از نفوذ سرما به بدنش جلوگیری کنه....
پسرک سر صحبت رو باز کرد : حالت خوبه دختر من؟
سرش رو روی شونه سر پناهش گذاشت و به تایید حرفش سر تکون داد.
پسر هنوزم کنجکاو بود، چرا دخترک برای ماه عسل همچین جای ساده ای رو انتخاب کرده!
_ پس ازش پرسید :اینهمه جای قشنگ وجود دارن برای رفتن حالا چرا ساحل و دریا رو انتخاب کردی شیرینم؟!
لبخند ملایمی روی لبای دخترک نشست و در جواب سوال پسر گفت:صدای موج ها ،زیبایی شب ،شن های کوچیک و ساده اما زیبا،باد ملایم و از همه مهمتر وجود تو برام معنی واقعی زندگی رو میده...
پسرک لبخند ملایم و قشنگی زد و دختر رو روی پاهاش گذاشت!..
گونه های دختر کمی سرخ شد که از چشم پسر دور نموند بوسه ای به بینی دخترش زد، و فرشتش رو مهمون اغوش گرمش کرد همزمان توی گوش زندگیش گفت: بیبی؟ خجالت برای چیه هوم؟ ما بدترش رو هم تجربه کردیم!!
دختر بیشتر سرخ شد و مشتی به بازوی پسر زد.
_ شیرینی زندگیش به خاطر سرخی گونه اش و خجالتی که به خاطر حرفای پسر داشت سرشو تو گردن پسرک قایم کرد...
و همونطور که سرش  تو گردن پسرک بود زمزمه کرد :تو مهارت فوق العاده ای تو ذوب کردن قلبم داری جناب جئون!!
پسر خنده ای کرد و ادامه داد : اگر نداشتم مال من نمی شدی پروانه!!! دستای گرمش رو روی شونه های سرد دخترش کشید
این تضاد باعث لرزش دختر شد!! جئون نگران دخترش رو از خودش جدا کرد  : : باید بریم شیرینم یخ زدی!!
دختر که نمیخواست این لحظه تموم بشه گفت : نه نه چیزی نیست خوبم!...
_ دخترک ادامه داد: ولی تو هستی و میتونی گرمم کنی درسته؟!
با این حرف خودشو بیشتر تو بغل پسرش فرو برد.
جئون لبخندی زد . اره دخترم میتونم ولی کافی نیست!.. و به بینی منجمد شده دخترش ضربه ای زد. بلندش کرد و به سمت ماشین حرکت کرد. دختر اعتراضی کرد و گفت : یاااا خیلی بدی جئون... هیی بغل تو برام کافی بود ..اخم کیوتی بین ابروهاش خود نمایی کرد!
جئون بار دیگه با اون نگاه دلش رو باخت! ولی الا رغم میل باطنی گفت: دخترم قهر کرده؟ خودم از دلش در میارم! ... و لبخند جذابی زد.
_ با همون اخم کیوتش ادامه داد:من بچه نیستم که قهر کنم!!...

شاهکار با همکاری دخملیییی! ^^
دیدگاه ها (۹)

سناریو درخواستی: روز ولنتاین! جانگ هوسوک : جفتتون بلک کارتش ...

ادامههه!.... جئون ادامه داد : باشه باشه دخترم!. منظوری نداش...

عرررررر همه برگشتنننننن!!!!!... جز یه نفر!:):)))))کسی که بیش...

سناریو درخواستی :  روز ولنتاین! کیم نامجون : اون روز صبح، تو...

ماسه ها قهوه ای رنگ به دخترک احساسی فراتر از ارامش میبخشیدند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط