۸ پارت ۱۸

کوک: داشتم لبای ا٫تو میبوسیدمو عشق میکردم که یهو صدای قدم زدن شنیدم سریع رفتم توی کمد قایم شدم

(تهیونگ وارد اتاق شد)

تهیونگ ویو
رفتم تو اتاقی که ا٫ت توش خواب بود دیدم هیچکس نیست از فرست استفاده کردم میخوتستم لبای ا٫تو ببوسم که یدفه یه چیزی از تو کمد اومد بیرون

(بچه ها آروم صحبت میکنن که ا٫ت بیدار نشه)
کوک: هوی داری چیکار میکنی؟ (عصبی)
تهیونگ: خودت اینجا چیکار میکنی چرا تو کمدی؟ (عصبی)
کوک: به تو چه چرا میخواستی ببوسیش؟
تهیونگ: نکه خودت کاری نکردی
کوک: هرکار بخوام میکنم بلخره که مال منه
تهیونگ: نخیر ا٫ت مال خودمه

(یهو ا٫ت بیدار میشه)

ا٫ت: بچه ها چی شده؟ (خواب آلود)
تهیونگ: هیچی فرشته کوچولو بگیر بخواب

(میره سر ا٫تو میبوسه و ناز میکنه و ا٫تم میخوابه)

کوک: ببین من اصلا حوصله دعوا ندارم اصلا بیا دو تایی کنارش بخوابیم
تهیونگ: باشه منم دوست ندارم دعوا کنیم

(دوتایی میرن دو طرف ا٫ت میخوابن)

جیمین ویو
دوست داشتم برم و کنار ا٫ت بخوابم برای همیم به اعضا گفتم خستم و میرم بخوابم اونا هم گفتن باشه
رفتم و دیدم اون دوتا تخم سگ (ببخشید) ا٫تو بغل کردنو دارن عشق میکنن

منم از حرس رفتم ا٫تو بلند کردم بردم تو یه اتاق دیگه خوابونم خودمم کنارش خوابیدمو لباشو آروم جوری که بیدار نشه بوسیدم که خودمم خوابم برد

تهیونگ ویو
متوجه شدم که جیمین اومد ا٫تو برد ولی بروی خودم نیووردم گفتم خوب همونطوری که ما ا٫تو دوست داریم اونم دوست داره

(فلش بک به شیش روز بعد یعنی یک روز قبل از کنسرت)

ا٫ت: امروز با اعضا کلی تمرین کردیم و واقعا نسبت به دیروز خیلی عالی تر بودیم تمرین تموم شد و رفتیم که استراحت کنیم

شوگا: بیا ا٫ت برات آب آووردم
ا٫ت: ممنونم
شوگا: میگم ا٫ت
ا٫ت: جانم
شوگا: تو تاحالا به داشتن دوست پسر فکر کردی؟
ا٫ت: منظورت چیه؟
شوگا: منظورم اینه که تایپ ایده عالت چجوریه؟
ا٫ت: خوب چیز مشخصی ندارم

همینجوری داشتیم حرف میزدیم کهههه
.................................................................‌‌‌‌....
خماری😁
برای پارت بعدی
برنامه ها دارم😏
البته اگه کامنت بزارین پارت بعدی رو زود تر میزارم😈
خداحافظ 👋🏻😂