پارت

پارت۳
کنیا: (اهههه پس این رژ لب کوفتی کجاس..........)
جونگ کوک : دیدم نور یچیز براق از اینه به چشمم میخوره بیشتر دقت کردم دیدم مثل رژه لبه....فکر کنم مال کنیا
بهترین موقع که بتونم باهاش دو کلام حرف بزنم
یون: پس این دختره کجا موند رفت رژ بیاره یا بسازه
جونگ کوک: امم...ببخشید
کنیا: بله بفرمایید چیزی شده؟؟
جونگ کوک: امم این برای شماس:
کنیا: چی؟
جونگ کوک: اخخ ببخشید اینو میگم..💄
کنیا: اه کجا بود؟؟خیلی ممنونم
جونگ کوک: خواهش میکنم
کنیا: پس حالا که پیدا شد من دیگه برم سرکارم
جونگ کوک: نه نرو یعنی چیزه باشه برو
کنیا: با اجازه
اومدم بیرون و خیلی استرس گرفته بودم قلبم داشت از جاش درمیومد
یون: چه عجب اومدی.....باتوام کجایی؟؟
کنیا: هااا؟با منی؟؟
یون: نه با بابامم
کنیا: چیزه‌پیداش کردم یعنی پیداش کرد
یون: کی؟؟
کنیا: جونگ کوک
یون: چییی؟؟؟تو با جونگ کوک حرف زدی؟؟
کنیا: اره
یون: عرر خیلیم عالیی چجوری نگات میکرد ؟؟هات_کیوت بگو دیگه
کنیا: واییی من چه بدونم عه من فقط رژ ازش گرفتم و تشکر کردم و اومدم
یون: خب خیلی خری دیگه
اوفففف بیا بریم اتاق
کنیا: اگه اجازه بدی
یون: ایشش😒
کنیا: چرا امرو انقدر سرمون
خلوته
#لایک_کامنت یادتون نره💞
دیدگاه ها (۵)

پارت۴یون: نترس ساعت دوازده bts قراره برای مساحبه برن و باید ...

پارت۵یون: اخخخ بالاخره ساعت داره یازده میشهکنیا: عهه ساعت یا...

پارت۲یون: جیغغغکنیا: چیشد😨یون: منو دیدن کنیا: کیایون: واییی ...

پارت۱سلام من کنیا هستم و الان ۱۹سالمه من در ۱۷سالگی به کره س...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

قلب یخیپارت ۴از زبان ا/ت:تصمیم گرفتم خودمو درگیر این در ها ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط