چقدر دلم میخواهد
چقدر دلم میخواهد
دراین هوای سرد که تنها نشستم واز شدت سرما میلرزم
و به نبودن تو فکر میکنم
از راه برسی و بیایی کنارم بنشینی...
با دستان گرمت دستانم را بگیری وآنقدر ها کنی تا گرم شوم...
چقدر دلم میخواهد فقط کنارم بنشینی و من به چشمانت نگاه کنم،
همین به تمام وجودم را گرمی میبخشد...
اصلا همین که کنارم باشی برایم کافیست نه دستانم را بگیر و نه در چشمهایم هم نگاکن...
فقط کنارم بشین،
همین برای من بس است،
راستش بیشتر ازهمه دلم میخواهد
وقتی چشمهایم را باز میکنم همه این فکرو خیال ها اتفاق بیفتد وکنارم باشی،
اما ترجیح میدهم چشمهایم را بسته نگه دارم
ماندن در فکرو خیال و با تو بودن بهتر از چشم انتظار ماندن و نیامدنِ توست...
دراین هوای سرد که تنها نشستم واز شدت سرما میلرزم
و به نبودن تو فکر میکنم
از راه برسی و بیایی کنارم بنشینی...
با دستان گرمت دستانم را بگیری وآنقدر ها کنی تا گرم شوم...
چقدر دلم میخواهد فقط کنارم بنشینی و من به چشمانت نگاه کنم،
همین به تمام وجودم را گرمی میبخشد...
اصلا همین که کنارم باشی برایم کافیست نه دستانم را بگیر و نه در چشمهایم هم نگاکن...
فقط کنارم بشین،
همین برای من بس است،
راستش بیشتر ازهمه دلم میخواهد
وقتی چشمهایم را باز میکنم همه این فکرو خیال ها اتفاق بیفتد وکنارم باشی،
اما ترجیح میدهم چشمهایم را بسته نگه دارم
ماندن در فکرو خیال و با تو بودن بهتر از چشم انتظار ماندن و نیامدنِ توست...
۷۰
۱۱ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.