چقدر دلم میخواهد

چقدر دلم میخواهد
دراین هوای سرد که تنها نشستم واز شدت سرما میلرزم
و به نبودن تو فکر میکنم
از راه برسی و بیایی کنارم بنشینی...
با دستان گرمت دستانم را بگیری وآنقدر ها کنی تا گرم شوم...
چقدر دلم میخواهد فقط کنارم بنشینی و من به چشمانت نگاه کنم،
همین به تمام وجودم را گرمی میبخشد...
اصلا همین که کنارم ‌باشی برایم کافیست نه دستانم را بگیر و نه در چشمهایم هم نگاکن...
فقط کنارم بشین،
همین برای من بس است،
‌راستش بیشتر ازهمه دلم میخواهد
وقتی چشمهایم‌ را باز میکنم همه این فکرو خیال ها اتفاق بیفتد و‌کنارم باشی،
اما ترجیح ‌میدهم چشمهایم را بسته نگه دارم
ماندن در فکرو خیال و با تو بودن بهتر از چشم انتظار ماندن و نیامدنِ توست...
دیدگاه ها (۱۵)

مرا کم دوست داشته باشاما همیشه دوست داشته باش !این وزن آواز ...

خیلی وقته یه قاصدکم!رهاااا تویِ باد!ولی منتظرمکه این باد ...

این طوری که نمی شود؛یعنی هیچ وقت یادِ من نیوفتادی؟هیچ وقت دل...

برف امروز چه سوزی داشتخودمو تو بغل خودم مچاله کرده بودمدستام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط