برف امروز چه سوزی داشت
برف امروز چه سوزی داشت
خودمو تو بغل خودم مچاله کرده بودم
دستام توی جیبم بود
صورتمو پشت بافت قرمز شال گردنم پنهون کرده بودم
تند تند روی سفیدی خیابونا قدم برمیداشتم
فقط دلم میخواست زود برسم خونه
یهو یه زوج جوونو دیدم
وایسادم نگاشون کردم
خیلی آروم دست تو دست هم قدم میزدن
میخندیدن
دختره خودشو تو بغل پسره جا کرده بود.
سرمو انداختم پایین
فکر کردم که واقعا این برف یه "تو" کم داره
این بغض سرد
توی این هوای سرد
یه "تو" میخواد که بغلم کنی تا یخ نکنم از سرما و غصه
سرما خورد به اشک روی گونم
بیشتر یخ کردم
سرمو اوردم بالا
نبودنت سفیدی خیابونا رو سیاه کرده بود
قدمامو دوباره تند کردم
دلم میخواست زود برسم خونه
برف امروز چه سوزی داشت.
خودمو تو بغل خودم مچاله کرده بودم
دستام توی جیبم بود
صورتمو پشت بافت قرمز شال گردنم پنهون کرده بودم
تند تند روی سفیدی خیابونا قدم برمیداشتم
فقط دلم میخواست زود برسم خونه
یهو یه زوج جوونو دیدم
وایسادم نگاشون کردم
خیلی آروم دست تو دست هم قدم میزدن
میخندیدن
دختره خودشو تو بغل پسره جا کرده بود.
سرمو انداختم پایین
فکر کردم که واقعا این برف یه "تو" کم داره
این بغض سرد
توی این هوای سرد
یه "تو" میخواد که بغلم کنی تا یخ نکنم از سرما و غصه
سرما خورد به اشک روی گونم
بیشتر یخ کردم
سرمو اوردم بالا
نبودنت سفیدی خیابونا رو سیاه کرده بود
قدمامو دوباره تند کردم
دلم میخواست زود برسم خونه
برف امروز چه سوزی داشت.
۱۱۶
۱۱ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.