های با اینکه شرط ها نرسیده بود میزارم
های با اینکه شرط ها نرسیده بود میزارم
❤️✨.....................p17.✨🙂
+که اومد نزدیکم و داد کشید
_من روی برگه شوهرتم ..... جالبه همچین فکر به سرم نزده بود اما اینو بدون دختر هرشب اونقدر به فاکت میدم که جز ددی هیچیزی جلو زبونت نیاد .... [استغفرالله ببم آرام باش 🤨😂]
از کنارش رد شدم رفتم تو اتاق میخواستم دور از اون باشم من باید فرار میکردم چیزی برای از دست دادن نداشتم معلوم نبود میا چیکار میکرد از کجا معلوم نکشته .... رفتم حموم آب گرم باز کردم و رفتم تو وان و آروم آروم اشکام سرازیر شدن اما مگه از دست این راحت شم .... چند مین بعد ) آروم از حموم اومدم بیرون و یه حوله تنم بود و دیدم کوک روی تخت نشسته و با گوشیش ور میره
(توجه داشته باشین اتاق کوک و ا/ت یکی هست )
رفتم چندتا لباس از کمد برداشتم میخواستم برم تو حموم لباسمو عوض کنم که صداش اومد
_نیازی نیست بری تو حموم من دیشب کل بدنتو دیدم اونم با یه نیشخند ....
میخواست منو دیونه میخواست یادم بندازه که چطوری التماسش میکردم و گفتم
+نیازی نیست ...
رفتم تو حموم و لباسمو پوشیدم و موهامو باز گذاشتم که خشک بشه کوک انگار رفته بود رفتم از اتاق بیرون بکهیون دیدم گفتم
+کوک کجاست ؟
گفت :خانم تو اتاق کارشون
+ممنونم
و از اونجا دور شدم رفتم در اتاق کار کوک زدم با لحن سردی گفت _بیا تو
+میشه ازت یه سوال بپرسم ؟
_اره ..
+میا و جون سو کجان ...
_دلیلی نمیبینم که جواب بدم
+اما کوک تو گفتی کاری باهاشون نداری تو دیشب باهام اونو کارو کردی گفتی آسیبی بهشون نمیرسه
_جاشون امن هست خب دیگه ؟
این چشه یه روز خوبه یه روز بد وای از اینکه جاشون امن بود خوشحال شدم و گفتم
+نه ممنون
از اتاق اومدم بیرون رفتم تو حیاط دیدم یه ماشین اومد جلوم و یه پسر با موهای بلوند از ماشین پیاده شد و گفت علامتش $
$لطفا به آقای جئون بگو بیاد .
+بله من خدمتکار نیستم خودت برو پیشش به من چه
$خدمتمار اینجا رو ببین فکر کرده یک بار زیر خواب کوک شده آدم شده برای من
+حرف دهنتو بفهم عوضی !!!!
اومد نزدیکم خیلی نزدیک شده بود که گفت
$اگه یه بار دیگه پیش من اینطور صحبت کنی بادیگاردای که اینجان خیلی خوب بلند کارشون رو با یه دختر انجام بدن .. میدونی که ؟
که کوک بر خورد این مرد و با من دید اومد و دستم گرفت و کشید خیلی سفت گرفته بود انگار دستام داشت میشکست و هعی میگفتم ولم کن ...
که منو برد به اتاقمون که پرتم کرد رو
خماری
به اندازه زیاد نوشتم
شرط لایک و کامنت زیادی بزارین
❤️✨.....................p17.✨🙂
+که اومد نزدیکم و داد کشید
_من روی برگه شوهرتم ..... جالبه همچین فکر به سرم نزده بود اما اینو بدون دختر هرشب اونقدر به فاکت میدم که جز ددی هیچیزی جلو زبونت نیاد .... [استغفرالله ببم آرام باش 🤨😂]
از کنارش رد شدم رفتم تو اتاق میخواستم دور از اون باشم من باید فرار میکردم چیزی برای از دست دادن نداشتم معلوم نبود میا چیکار میکرد از کجا معلوم نکشته .... رفتم حموم آب گرم باز کردم و رفتم تو وان و آروم آروم اشکام سرازیر شدن اما مگه از دست این راحت شم .... چند مین بعد ) آروم از حموم اومدم بیرون و یه حوله تنم بود و دیدم کوک روی تخت نشسته و با گوشیش ور میره
(توجه داشته باشین اتاق کوک و ا/ت یکی هست )
رفتم چندتا لباس از کمد برداشتم میخواستم برم تو حموم لباسمو عوض کنم که صداش اومد
_نیازی نیست بری تو حموم من دیشب کل بدنتو دیدم اونم با یه نیشخند ....
میخواست منو دیونه میخواست یادم بندازه که چطوری التماسش میکردم و گفتم
+نیازی نیست ...
رفتم تو حموم و لباسمو پوشیدم و موهامو باز گذاشتم که خشک بشه کوک انگار رفته بود رفتم از اتاق بیرون بکهیون دیدم گفتم
+کوک کجاست ؟
گفت :خانم تو اتاق کارشون
+ممنونم
و از اونجا دور شدم رفتم در اتاق کار کوک زدم با لحن سردی گفت _بیا تو
+میشه ازت یه سوال بپرسم ؟
_اره ..
+میا و جون سو کجان ...
_دلیلی نمیبینم که جواب بدم
+اما کوک تو گفتی کاری باهاشون نداری تو دیشب باهام اونو کارو کردی گفتی آسیبی بهشون نمیرسه
_جاشون امن هست خب دیگه ؟
این چشه یه روز خوبه یه روز بد وای از اینکه جاشون امن بود خوشحال شدم و گفتم
+نه ممنون
از اتاق اومدم بیرون رفتم تو حیاط دیدم یه ماشین اومد جلوم و یه پسر با موهای بلوند از ماشین پیاده شد و گفت علامتش $
$لطفا به آقای جئون بگو بیاد .
+بله من خدمتکار نیستم خودت برو پیشش به من چه
$خدمتمار اینجا رو ببین فکر کرده یک بار زیر خواب کوک شده آدم شده برای من
+حرف دهنتو بفهم عوضی !!!!
اومد نزدیکم خیلی نزدیک شده بود که گفت
$اگه یه بار دیگه پیش من اینطور صحبت کنی بادیگاردای که اینجان خیلی خوب بلند کارشون رو با یه دختر انجام بدن .. میدونی که ؟
که کوک بر خورد این مرد و با من دید اومد و دستم گرفت و کشید خیلی سفت گرفته بود انگار دستام داشت میشکست و هعی میگفتم ولم کن ...
که منو برد به اتاقمون که پرتم کرد رو
خماری
به اندازه زیاد نوشتم
شرط لایک و کامنت زیادی بزارین
۳۸.۵k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.