من پذیرفتم شکست خویش راپندهای عقل دوراندیش رامن پذیرفتم که عشق افسانه استمیروم از رفتن من شاد باشاز عذاب دیدنم آزاد باشچون که تو تنهاتر از من میرویآرزو دارم تو هم عاشق شویآرزو دارم بفهمی درد رامعنی برخوردهای سرد را