Part
Part: ¹
________________________________
لونا" از سرکار برگشتم خونه مثل همیشه زور گیرا جلوی در خونمون بودن با ترس لرز از کوچه پشتی رفتم تو خونه
لونا: بابــــــــا!! بازم خونه نیس
با خستگی تمام رو تختش ولو شد و خوابید
(صبح)
لونا" پاشدم رفتم روتین صبحم رو انجام دادم و تاکسی گرفتم رفتم سمت رستورانی کع توش کار میکنم بعد چندمین رسیدم امروز کار ها خیلی زیاد تر بود و کلی مشتری داشتیم ..... ساعت ۹ شب بود که کارم تموم شد رستوران رو جارو کردم و رفتم خونه صدای ناله های یه زن تو کل خونه پیچیده بود بازم رفته زیر خواب آورده
...: آححححح
لونا" هندزفری گذاشتم تو گوشم تا صداشون رو نشنوم امشب نمیتونم بخوابم چون فردا سه تا امتحان دارم باید تا صبح درس بخونم
لونا شروع کرد به درس خوندن که وسط درس خوندن از خستگی خوابش برد
(صبح)
هانول: هی پاشو لونا پاشو مدرسه دیر میشه هاا
لونا: صبح بخیر
هانول: پاشو برو مدرسه (سرد
لونا: باش
' یونیفورم ش رو پوشید و با استرس رفت صبحونه بخوره خواست بشینه که ...
ادامه دارد...
________________________________
لونا" از سرکار برگشتم خونه مثل همیشه زور گیرا جلوی در خونمون بودن با ترس لرز از کوچه پشتی رفتم تو خونه
لونا: بابــــــــا!! بازم خونه نیس
با خستگی تمام رو تختش ولو شد و خوابید
(صبح)
لونا" پاشدم رفتم روتین صبحم رو انجام دادم و تاکسی گرفتم رفتم سمت رستورانی کع توش کار میکنم بعد چندمین رسیدم امروز کار ها خیلی زیاد تر بود و کلی مشتری داشتیم ..... ساعت ۹ شب بود که کارم تموم شد رستوران رو جارو کردم و رفتم خونه صدای ناله های یه زن تو کل خونه پیچیده بود بازم رفته زیر خواب آورده
...: آححححح
لونا" هندزفری گذاشتم تو گوشم تا صداشون رو نشنوم امشب نمیتونم بخوابم چون فردا سه تا امتحان دارم باید تا صبح درس بخونم
لونا شروع کرد به درس خوندن که وسط درس خوندن از خستگی خوابش برد
(صبح)
هانول: هی پاشو لونا پاشو مدرسه دیر میشه هاا
لونا: صبح بخیر
هانول: پاشو برو مدرسه (سرد
لونا: باش
' یونیفورم ش رو پوشید و با استرس رفت صبحونه بخوره خواست بشینه که ...
ادامه دارد...
- ۵.۳k
- ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط