Part

Part:³
_______________________________

...: اهوم زیر خواب خوبی میشه
لونا: چی چیمیگی بابا اینجا چخبره
هانول: تو باید امشب با اینا بری
لونا: اها میدونستم تو الکی با کسی مهربون نمی‌شی
هانول l: خفه شو ... ببرینش
لونا: عمرا

لونا باباشو هل داد و دویید از خونه زد بیرون و اونایی هم که میخواستن لونا رو ببرن دنبالش میدوییدن

لونا" با عجله دویدم سمت خیابون یه ماشین رو نگه داشتم و سوارش شدم

لونا: آقا توروخدا زود برو لطفا
...: باشه باشه کجا برم
لونا: برو بهت میگم
...: باشه

لونا" تنها جایی که داشتم خونه ی دوستم میا بود تنها جایی که بابام از آدرسش خبر نداشت بعد چندمین رسیدم خونه دوستم در زدم

لونا: میاااااا در باز کن زود باش
میا: چیشده
لونا: (پرید بغلش)
میا: چیشده میگم داری نگران میکنی
لونا: بابام بابام...
میا:بابات چی بیا تو ببینم

میا لونا رو برد داخل و نشوندش

میا:خب آروم باش گریه نکن بگو چیشده

لونا اشکاشو پاک کرد و سرشو گرفت بالا لب زد...

لونا: بابام میخواد منو بده به مرد ها برای...
میا:برای چی؟
لونا: برای اینکه زیر خوابشون باشم
میا:واییییییییییی

لونا: میشه لطفا اینجا بمونم چند روز
میا: آره عزیزم تا هروقت دلت خواست بمون


ادامه دارد...
دیدگاه ها (۲)

Part:⁴________________________________ لونا: مرسی تو خیلی مه...

Part:⁵ ________________________________لونا: غلط کردم ببخشید...

Part:²________________________________هانول: هی نمیخواد صبحو...

Part: ¹________________________________لونا" از سرکار برگشتم...

Part:22_______________________________همه رفتن تو اتاق لونا ...

my baby girlPart;۳۰season:۲________________________________(...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط