جیهوپ : معلم جاهاتونو عوض کرده بود چون جی هوپ و ا. ت خیلی
جیهوپ : معلم جاهاتونو عوض کرده بود چون جی هوپ و ا. ت خیلی با هم حرف میزدن و ا.ت رو از کنار جی هوپ برده بود پیش یه پسره دیگه و جی هوپ از این موضوع خیلی عصبی بود
از دور حواسش بهت بود و فهمید داری اذیت میشی یکم دقت کرد دید پسره داره با پاهات دست میزنه ولمس میکنه
زنگ تفریح که شد رفت تا میخورد پسره رو زد و گفت کافیه یه بار دیگه همچین غلطی بکنه
بعدشم رفت پیش معلم معلمو اسرار کرد که دیگه حرف نمیزنین و بزاره ا.ت بیاد پیشش بشینه و معلم هم خر شد و اجازه داد ولی دوباره حرف میزدین
جیمین :
تو جیمین زنگ تفریح رفته بودین حیاط داشتین با هم حرف میزدین که جیمین رو دفتر صدا زد و تو واسه خودت نشسته بودی و تو فکر بودی که یه پسره میادو شروغ میکته باهات لاس زدن و مزاحمت ایجاد کردن و تو هم ترسیده بودی و میبینی پسره میخواد بهت دست بزنه پس شروع میکنی فرار کردن و همینجوری داشتی میدوییدی که یکذفعه هوردی به یک نفر سرتو اوردی بالا دیدی جیمین بودش و خودتو سریع بردی تو بغلش و دیدی جیمین با حرص داره به پسره نگاه میکنه و همه ماجرا رو گفتی و تا داشتین حرف میزدین پسره از ترس فرار کرد و زنگ اخر بود دیدی جیمین غیبش زده رفتی دیدی حیمین پشت مشتای مدرسه داره پسره رو کتک میزنه و رفتی جیمینو جدا کردی و گفتی ولش کن بیا بریم
تهیونگ : با تهیونگ قهر بودی و داشتی تو حیاط مدزسع قدم میزدی برا خودت که یکدفعه یه پسره اومدو شروع کرد به مزاحمت ایجاد کردن و تو هم عصبی شدی و یه مشت زدی به پسره اما جز اینکه دست خودت درد بیاد اتفاق دیگه ای نیفتاد و پسره هم شروع کزد به کتک زدنت که یکدفعه خورد زمین و اوت کسی نبود جز تهیوتگ که پسره رو کتک زد و تو هم از ترس رفتی پیش تهیونگ و خودتو تو بغلش جا کردی و
از دور حواسش بهت بود و فهمید داری اذیت میشی یکم دقت کرد دید پسره داره با پاهات دست میزنه ولمس میکنه
زنگ تفریح که شد رفت تا میخورد پسره رو زد و گفت کافیه یه بار دیگه همچین غلطی بکنه
بعدشم رفت پیش معلم معلمو اسرار کرد که دیگه حرف نمیزنین و بزاره ا.ت بیاد پیشش بشینه و معلم هم خر شد و اجازه داد ولی دوباره حرف میزدین
جیمین :
تو جیمین زنگ تفریح رفته بودین حیاط داشتین با هم حرف میزدین که جیمین رو دفتر صدا زد و تو واسه خودت نشسته بودی و تو فکر بودی که یه پسره میادو شروغ میکته باهات لاس زدن و مزاحمت ایجاد کردن و تو هم ترسیده بودی و میبینی پسره میخواد بهت دست بزنه پس شروع میکنی فرار کردن و همینجوری داشتی میدوییدی که یکذفعه هوردی به یک نفر سرتو اوردی بالا دیدی جیمین بودش و خودتو سریع بردی تو بغلش و دیدی جیمین با حرص داره به پسره نگاه میکنه و همه ماجرا رو گفتی و تا داشتین حرف میزدین پسره از ترس فرار کرد و زنگ اخر بود دیدی جیمین غیبش زده رفتی دیدی حیمین پشت مشتای مدرسه داره پسره رو کتک میزنه و رفتی جیمینو جدا کردی و گفتی ولش کن بیا بریم
تهیونگ : با تهیونگ قهر بودی و داشتی تو حیاط مدزسع قدم میزدی برا خودت که یکدفعه یه پسره اومدو شروع کرد به مزاحمت ایجاد کردن و تو هم عصبی شدی و یه مشت زدی به پسره اما جز اینکه دست خودت درد بیاد اتفاق دیگه ای نیفتاد و پسره هم شروع کزد به کتک زدنت که یکدفعه خورد زمین و اوت کسی نبود جز تهیوتگ که پسره رو کتک زد و تو هم از ترس رفتی پیش تهیونگ و خودتو تو بغلش جا کردی و
۹.۰k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.