فیک سالگرد ازدواجمون

pãrt : 8
هان : باش

(ویو راوی)
ا.ت رفت پفیلا آورد هان هم فیلم ترسناک رو گذاشت هان رفت رو مبل رو به روی تلویزیون نشست و ا.ت هم رفت بغلش نشست
هان : خب ببین عشقم دقیقا کنار گوش منی یهو نترسی جیغ بزنی کرم کنیا
ا.ت : خیالت راحت جیغ نمیزنم

(همچنان با اولین صحنه ترسناک فیلم)
ا.ت : جییییییییییییییییغ
هان : دمت گرم که به حرفت عمل کردی (دلم برا بچم سوخت)
ا.ت : خب خیلی ترسناک بود 🥺
هان : باشه دیگه خاموش کنم؟
ا.ت : ارع خاموش کن منم برم شام درست کنم نظرت چیه از اون نودل تندا بخوریم؟
هان : یا حضرت نامجون باز میخای بسوزونیمون
ا.ت : خیلی کیف میده
هان : هعی باش آخر شب جبران میکنم
ا.ت یااا خداییش ولم کن لبام هنوز درد میکنه
هان : به من چه؟
ا.ت : تقصیر توعه دیگه
هان : قبلاً گفتم که مال خودمن
ا.ت : خب مال تو نیستن مال منن
هان : تا قبل از ازدواجمون مال تو بودن دیگه بعد از اون مال منن
ا.ت : باشه بابا من دیگه برم شام بیارم
هان : باش

(ویو راوی)
ا.ت میره شام میاره میخورن
هان : خب حالا کیس
ا.ت :نعع😫
هان : آفرین دختر خوب پاشو بریم تو اتاق
ا.ت : باشه

(ویو راوی)
و هان پا میشه ا.ت رو برمیداره میبره تو اتاق

ادامه دارد . . .
خب شرط : ۱۰ لایک
دیدگاه ها (۱۰)

نصف شب لینو اینجوری اومد تو خوابم 😐 آخه یکی نیست بگه لینو فر...

سناریو استری کیدز

فیک سالگرد ازدواجمون

فیک سالگرد ازدواجمون

مرگ بی پایان پارت ۲۹

پارت ۱۱ فیک مرز خون و عشق

مرگ بی پایان پارت ۳۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط