یاد میگیری... کم کم یادمیگیری ک به کسی اعتماد نکنی یادمیگ
یاد میگیری... کم کم یادمیگیری ک به کسی اعتماد نکنی یادمیگیری درداتو به کسی نگی یادمیگیری تو اوج درد لبخند بزنی و به روتم نیاری ک انگار یه دنیا غم تو دلت آوار شده و نزدیکه فرو بریزه اما تو اینبار نشکستی ک سرپا وایسادی کم کم نشکستن و سرپاوایسادنو یادمیگری... یادمیگیری تو این دنیا بجز خودت و خدات کسی وجود نداره حتی خانوادت یادمیگیری تنهاییاتو بغل کنی دوست داشته باشی "تنهایی قدرتی داره ک هرکسی نمیتونه مهارش کنه" کم کم یادمیگیری قدرت تنهایی رو مهار کنی و به خودت بچسبی میگن "تاوقتی مجبور نشی قوی باشی نمیدونی چقدر قوی هسی" کم کم خودتو مجبور میکنی قوی باشی صبور باشی دم نزنی تو اوج سختیا کم کم میفهمی هیشکی کنارت نیست اونی هم ک هست در اصل نیست کلا یه ادعاست باهرکی درد و دل کنی فردا روز یه جوری رو زخمت نمک میریزه پس کم کم یادمیگیری جای زخماتو حتی به چشات هم نشون ندی چون اونم اشک میریزه و رسوات میکنه... پس رفیق من برادر من خواهر من دوست گلم یه شبه نه ولی کم کم یادبگیر برای خودت زندگی کنی و تنهاییا تو دوست داشته باشی و قوی و صبور بمونی تو سختیا شاید خیلیا ارزوهای مارو دارن تو این زمان تواین ثانیه زندگی میکنن اما یادت باشه ما هم داریم آرزوهای خیلی هارو زندگی میکنیم پس یادبگیر فقط به خدا و خودت اعتماد کنی
۱۰.۶k
۱۳ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.