LOVE AGAIN PART:last
LOVE AGAIN_PART:last
دو سال بعد:
ا/ت: یونگی یونگی اون کیکو بزار رو میز
و یونگی با هول دویدو کیکو گذاشت رو زمین نزدیک بود بیوفته
ا/ت: یاااااااااا ندو میوفتی هم خودت زخمی میشی هم کیک به باد میره.
یونگی : هوفففففف تموم شد
یونا : تهیونگااااااااااا بیا دارن میان.
تهیونگ: اومدم اومدم.
منتظر بودیم که میا و جین با یه نینی اومدن تو.
میا و جین: سلاممممم
ا/ت :اونیییی تبریک میگم
یونا : وایییییی بچه رو خداااااااااا تبریک میگم میا جونم
میا: مرسییییی
ا/ت: بچه رو بده ببینم چه خوشگله
جین : بله دیگه به باباش رفته
همه خندیدیم.
تا شب یه عالمه خندیدمو و حرف زدیم.
جین: تهیونگ یونا یکم از بچه دل بکنین بدین به منننن
تهیونگ :اخه هیونگ خیلی کیوته
یونا: ته ته بدش به من این کیوتچه رو
ا/ت: مثله اینکه قراره شما یه عالمه بچه داشته باشین نه؟
تهیونگ: دقیقا
یونا: یاااااا صد دفعه گفتم اینجوری نگو به فکر منم باش قراره من بچه رو به دنیا بیارمااااااااااااااااا
تهیونگ: خخخخ باشه یکم کمتر از یه عالمه
ا/ت: نشسته بودم که یونگی اومد پیشم
یونگی : ا/ت به چی فکر میکنی چیزی شده؟
ا/ت:^_^ نه داشتم فکر میکردم چقدر خوشبختم
یه زندگیه عالی دارم
یه خانواده عالی دارم
یه دوست عالی دارم
و از همه مهمتر تو رو دارم.
یونگی بغلم کرد.
یونگی:دوست دارم ا/ت
ا/ت:منم دوست دارم
پایان 3>
بلاخره فیک تموم شد . بعد یه سال تونستم فیک رو تموم کنم.
امیدوارم فیکمو دوست داشته باشید.
و ممنون که ازم حمایت کردیم قشنگا.
دو سال بعد:
ا/ت: یونگی یونگی اون کیکو بزار رو میز
و یونگی با هول دویدو کیکو گذاشت رو زمین نزدیک بود بیوفته
ا/ت: یاااااااااا ندو میوفتی هم خودت زخمی میشی هم کیک به باد میره.
یونگی : هوفففففف تموم شد
یونا : تهیونگااااااااااا بیا دارن میان.
تهیونگ: اومدم اومدم.
منتظر بودیم که میا و جین با یه نینی اومدن تو.
میا و جین: سلاممممم
ا/ت :اونیییی تبریک میگم
یونا : وایییییی بچه رو خداااااااااا تبریک میگم میا جونم
میا: مرسییییی
ا/ت: بچه رو بده ببینم چه خوشگله
جین : بله دیگه به باباش رفته
همه خندیدیم.
تا شب یه عالمه خندیدمو و حرف زدیم.
جین: تهیونگ یونا یکم از بچه دل بکنین بدین به منننن
تهیونگ :اخه هیونگ خیلی کیوته
یونا: ته ته بدش به من این کیوتچه رو
ا/ت: مثله اینکه قراره شما یه عالمه بچه داشته باشین نه؟
تهیونگ: دقیقا
یونا: یاااااا صد دفعه گفتم اینجوری نگو به فکر منم باش قراره من بچه رو به دنیا بیارمااااااااااااااااا
تهیونگ: خخخخ باشه یکم کمتر از یه عالمه
ا/ت: نشسته بودم که یونگی اومد پیشم
یونگی : ا/ت به چی فکر میکنی چیزی شده؟
ا/ت:^_^ نه داشتم فکر میکردم چقدر خوشبختم
یه زندگیه عالی دارم
یه خانواده عالی دارم
یه دوست عالی دارم
و از همه مهمتر تو رو دارم.
یونگی بغلم کرد.
یونگی:دوست دارم ا/ت
ا/ت:منم دوست دارم
پایان 3>
بلاخره فیک تموم شد . بعد یه سال تونستم فیک رو تموم کنم.
امیدوارم فیکمو دوست داشته باشید.
و ممنون که ازم حمایت کردیم قشنگا.
۱۴.۱k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.