ته:ات گوش میدی چی میگم(عصبی)
ته:ات گوش میدی چی میگم(عصبی)
ات:من.....من خسته شدم
ته:چی
ات:دیگه نمیتونم این همه کار رو انجام بدم
ته: این کار ها اجباریه برات(همش جدی حرف میزنه)
ات:پس چیزی که من میخوام چی
ته: چیزی که تو میخوای ؟
ات:اره
ته:میتونی بعد تموم کردن برنامت چیزی که میخوای رو انجام بدی
ات:من....
ته:دیگه حرف نباشه تکلیف فردا رو انجام دادی یا نه
ات:بله....تهیونگ
ته؛ بگو
ات:من میخوام با دوستام برم بیرون (دوستای پرورشگاه)
ته: نه
یکم با صدای بلند گفتم اینم کاری هست که من دوست دارم ازت اجازه گرفتم گفتی نه
ته یه سیلی بهم زد
ته: صداتو بلند نمیکنی (عصبی)
ات: منم خواسته های خودمو انجام میدم
ته:برو اونجا وایسا (گوشه دیوار)
ات:چی مگه من بچه ام
ته:برو(بلند داد زد )
ات بغض کرد رفت اونجا وایساد تهیونگ یه خط کش آورد گفت دستتو بیار جلو دستمو آرودم گفت دستتو نمیکشی اولی رو زد گفت
ته:نباید صداتو بلندکنی(جدی و عصبی) دومی رو زد گفت نباید اعتراض کنی سومی چهارمی و.... فک کنم تا اینجا 20 بار زده
ات:هق بس کن
ته: از روز اولی که اومدی بهت گفتم عصبیم نکن از این به بعد همینه بخوای زیاده روی کنی اونقدر بزنم دستت بشکنه بفمیدی
ات:هق بله
ته:برو اتاقت
ات رفت توی اتاقش تهیونگ به آجوما گفت که دستشو باند پیچی کنن
تق تق
ات:من.....من خسته شدم
ته:چی
ات:دیگه نمیتونم این همه کار رو انجام بدم
ته: این کار ها اجباریه برات(همش جدی حرف میزنه)
ات:پس چیزی که من میخوام چی
ته: چیزی که تو میخوای ؟
ات:اره
ته:میتونی بعد تموم کردن برنامت چیزی که میخوای رو انجام بدی
ات:من....
ته:دیگه حرف نباشه تکلیف فردا رو انجام دادی یا نه
ات:بله....تهیونگ
ته؛ بگو
ات:من میخوام با دوستام برم بیرون (دوستای پرورشگاه)
ته: نه
یکم با صدای بلند گفتم اینم کاری هست که من دوست دارم ازت اجازه گرفتم گفتی نه
ته یه سیلی بهم زد
ته: صداتو بلند نمیکنی (عصبی)
ات: منم خواسته های خودمو انجام میدم
ته:برو اونجا وایسا (گوشه دیوار)
ات:چی مگه من بچه ام
ته:برو(بلند داد زد )
ات بغض کرد رفت اونجا وایساد تهیونگ یه خط کش آورد گفت دستتو بیار جلو دستمو آرودم گفت دستتو نمیکشی اولی رو زد گفت
ته:نباید صداتو بلندکنی(جدی و عصبی) دومی رو زد گفت نباید اعتراض کنی سومی چهارمی و.... فک کنم تا اینجا 20 بار زده
ات:هق بس کن
ته: از روز اولی که اومدی بهت گفتم عصبیم نکن از این به بعد همینه بخوای زیاده روی کنی اونقدر بزنم دستت بشکنه بفمیدی
ات:هق بله
ته:برو اتاقت
ات رفت توی اتاقش تهیونگ به آجوما گفت که دستشو باند پیچی کنن
تق تق
۸.۲k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.