پارت۲۱
پارت۲۱
《اسلحه 》لارا:گمشو
دونگ ووک:توکه گفتی همینجا بمون
لارا:ببند دهنتوووووووووووو
لارا رفت کل کار خونه رو چک کرد و از دارو ها یدونه برداشت و رفتن دفتر لارا
وقتی وارد دفتر شدن یون جیغ کشید : واییی بچه ها امروز تو دادگاه خیلی خوب بودیننننننننننن
و پرید بغل لارا و دونگ ووک
دونگ ووک:برادرم له مون کردی
یون:اوه ببخشید
دونگ ووک:من احساس میکنم گشنمه
لارا:تو فقط بخور
یون:چی سفارش میدین
دونگ ووک:من دوک بوکی میخوام
یون:خودم نودل میخورم غذای موردعلاقهام
لارا:منم نودل میخورم
دونگ ووک:من میخوام لباس عوض کنم نیاید تو اون اتاق کوچیک
لارا میون:حله
دونگ ووک:داشامین
دونگ ووک رفت لباس هاشو عوض کرد اومد غذا هاشون رو اوردن غذا بخورن دونگ ووک وسط غذا خوردن خوابش برد........
《اسلحه 》لارا:گمشو
دونگ ووک:توکه گفتی همینجا بمون
لارا:ببند دهنتوووووووووووو
لارا رفت کل کار خونه رو چک کرد و از دارو ها یدونه برداشت و رفتن دفتر لارا
وقتی وارد دفتر شدن یون جیغ کشید : واییی بچه ها امروز تو دادگاه خیلی خوب بودیننننننننننن
و پرید بغل لارا و دونگ ووک
دونگ ووک:برادرم له مون کردی
یون:اوه ببخشید
دونگ ووک:من احساس میکنم گشنمه
لارا:تو فقط بخور
یون:چی سفارش میدین
دونگ ووک:من دوک بوکی میخوام
یون:خودم نودل میخورم غذای موردعلاقهام
لارا:منم نودل میخورم
دونگ ووک:من میخوام لباس عوض کنم نیاید تو اون اتاق کوچیک
لارا میون:حله
دونگ ووک:داشامین
دونگ ووک رفت لباس هاشو عوض کرد اومد غذا هاشون رو اوردن غذا بخورن دونگ ووک وسط غذا خوردن خوابش برد........
۲.۰k
۰۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.