ویو جیا

ویو جیا
جیا: حقشهه دختره نکبتت
تهیونگ دستشو از جلو صورت کوک برداش کوک با اخم بش نگاه میکرد
فک کردن بچم یا گوشام درازه خر فرزم کردن
جیا: اوکییی
کوک: تو چته
جیا: بنظرتون نمیفهمم یچی مخفی کردید
کوک: ارع
ته: ن
کوک: اره
ته: مسگممم ننن
جیا : لونا مرده؟
جیا: ازدواج کرده
زایدههه؟
چه مرگشههه
جونگ کوک بلند بلند خندید
کوک: اخرین گزینه داره میزاد
جیا: مسخره
کوک: جدی از تهیونگ حاملس
ته: بی فانوس میگم منن حتی رو تخت باش نبودم که ازم حامله شده باشهههههه
ی شک عجیبی واردم شده بود
کوک؛: بالاخره دروغ نداره بگخ
ته: میگم نبودمم
.... اصلا ممکنه حامله هم نباشه چشههه
جیا: جریان لونا چیه(تعجب)
کوک: واسا بت بگم ... خب ببین اون موقعه که تو وارد خونه ما شدیم خب تهیونگ و لونا باهم بودن ولی تهیونگ اصلا جدی نمیگرف
دیدگاه ها (۵)

ویو جیا کوک: ولی لونا خیلی جدی گرفته بودو وقتی میدید تهیونگ ...

ویو جیا یدفعه با سرعت پریدم بقل تهیونگگگگ سفط بقلش کرده بودم...

ویو ادمین هر دو در نبردی سخت بودند و جونگ کوک داوری چییزه خل...

ویو تهیونگ نمیشه عین ادم با این دختره حرف زد ته: میری بالا ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط