هایتانی ها پارت ۲
چند سال از اون ماجرا میگذره
ا.ت الان ۱۹ سالشه دیگه مستقل شده و رو پای خودش وایمیسته
ا.ت تو ی کافه کار میکنه و هم زمان دانشجوی هنره * عشق من هنرررررر * نویسنده مزاحم نشو * اوکی *
ا.ت الان ی خونه ی کوچیک داره که تو کوهستانه و هر روز صبح با دوچرخه میاد کافه و میره خونه
یک روز دوستش رفت بار و حسابی مست کرد حالا اینو از کجا میدونیم چون دوستش به ا.ت زنگ زده و چرت و پرت گفته ا.ت هم از قبل میدونسته دوستش الکلیه واسه همین اومده بار ولی اونجا صحنه ای رو میبینه که خشکش میزنه ، اون دوتا برادر داشتن دوستشو اذیت میکردن و وقتی ا.ت اومد برگشتن و با پوزخند نگاش کردن ، اون دوتا ا.ت رو فراموش کرده بودن ولی ا.ت هیچوقت اون دوتا چشم و اون پوزخندا رو فراموش نمیکنه
ا.ت الان ۱۹ سالشه دیگه مستقل شده و رو پای خودش وایمیسته
ا.ت تو ی کافه کار میکنه و هم زمان دانشجوی هنره * عشق من هنرررررر * نویسنده مزاحم نشو * اوکی *
ا.ت الان ی خونه ی کوچیک داره که تو کوهستانه و هر روز صبح با دوچرخه میاد کافه و میره خونه
یک روز دوستش رفت بار و حسابی مست کرد حالا اینو از کجا میدونیم چون دوستش به ا.ت زنگ زده و چرت و پرت گفته ا.ت هم از قبل میدونسته دوستش الکلیه واسه همین اومده بار ولی اونجا صحنه ای رو میبینه که خشکش میزنه ، اون دوتا برادر داشتن دوستشو اذیت میکردن و وقتی ا.ت اومد برگشتن و با پوزخند نگاش کردن ، اون دوتا ا.ت رو فراموش کرده بودن ولی ا.ت هیچوقت اون دوتا چشم و اون پوزخندا رو فراموش نمیکنه
۲.۱k
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.