پیوند جادو ۱: p6

پیوند جادو پارت شیشم

دور و برمو نگاه کردم، به چشم‌هایی که به من خیره شده بودن. اولین صدایی که شنیدم صدای کلاه بود که خیلی آروم برام زمزمه می‌کرد:
_«ا/ت هیچ حسی نمی‌بینم، خودت علاقت چی هست؟ دوست داری توی کدوم گروه باشی؟ بهت میخوره هم اسلیترینی باشی هم گریفیندوری، سخت شد...»
نجوا کردم:«اسلیترین گروه بدیه؟ برادرم اینطور میگفـ...»
_«اوه نه ا/ت هیچ گروهی بد نیست توی هر گروه چیز جدیدی هست»
+«دوست ندارم با برادرم باشم، این مشهوریتش خیلی رو مخه ولی خودش میگه گریفیندور بهترین گروه برای رشده ولی نمی‌خوام با هری و دوستاش یکجا باشم حس خوبی ندارم. ولی توی گروه‌های دیگه هم هیچ دوستی نیست...»
نفس عمیقی کشیدم و اولین صدایی که شنیدم صدای کلاه بود:_«اسلیترین!»
یک عده دست زدن ولی اکثریت شوکه بودن از اینکه ا/ت! خواهر هری پاتر! توی گروهیه که اصلاً هیچکی فکرشو نمی‌کرد. هرماینی به هری نگاه می‌کرد و هری هم ماتش برده بود.
تلو تلو خوران از روی صندلی پا شدم و در حالی که از جلوی نگاه صدها دانش اموز میگذشتم به سمت میز گروهم رفتم...
دیدگاه ها (۰)

پیوند جادو ۱: p7

پیوند جادو۱: p8

پیوند جادو ۱: p2

پیوند جادو ۱:p4

پیوند جادو ۱: p9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط