انسداد شاعرانه های تهی از عشق

انسداد شاعرانه های تهی از عشق
در عروق جمعه های بی خبر از تو.. که
رفته ای به اقصی نقاط دلتنگی تا
ریتم بگیرم از بغض
روی ملودی گریه هایی که
آکورد گرفته ام از
جنون خاطراتی که نت به نت
در حافظه ی احساسم به یادگار نوشته ای...تا
باور کنم که تنهایی
روی دیگر عشق است..

حالا مگر مهم است.. که
امتداد ارتداد تو از ایمان قلبی من
به دوزخ پشیمانی برسد؟
آلوده به وسواس دیگری شده باشی
یعنی راه بلد گناه خیانت گشته ای.. تا
مطرود آدینه های شعر مردی شوی
که مومن ترین عاشقانه ها را
در محراب آغوش تو پاگشا می کرد ،
مبادا دلت فریبای شیطان شود..

حالا چه فرقی دارد که...
می دانی..!!
امروزم که به گریه گذشت
فردا بی گمان
راحت تر از گلوی تنهایی پایین خواهم رفت


#حمیدرضا_هندی
95/05/08


#دلنوشته_های_کوچه_پشتی
#جمعه
https://telegram.me/joinchat/BYIBETypQYYlvvnrZeAdZA
دیدگاه ها (۱)

پر از شمیم بهشت است منبرت آقا, به برکت نفحات معطرت آقا... ه...

Ahmad Salimi:بی خوابی امان نمیدهد که...همش می آید و جای خالی...

دوستت دارم با صدای بلنددوستت دارم با صدای آهستهدوستت دارمو خ...

نوستالژیاز دست های تو شروع می شودولیعصرخیابان بلندی نخواهد ب...

دل تنگ که میشوم ، دل تنگ نگاهت که میشوم ، دل تنگ صدایت که م...

بَـرگَـرد بـِـه خونـِـه دوپآرتی V P.1 _ دخترک چشم های...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط