سناریو

(سناریو)
وقتی وسط دعوا بهشون میگی ازت متنفرم و گریه میکنی و میری تو اتاق

نامجون:رفتم پشت در اتاق
-ات من و ببخش نباید آنقدر تند برخورد میکردم اما به نظرت حرف تو درست بود آخه؟
ات:رفتم در رو باز کردم دیدم اونم کلی گریه کرده
+من و ببخش نباید اون حرف رو میزدم من و میبخشی؟
-اره و همو بغل کردن

جین:رفتم پشت در اتاق که یهو ات اومد بیرون
-ات من و ببخش اما اون حرفی که تو زدی قلب من و تیکه تیکه کرد تو چجوری دلت میاد به شوهر هندسامی مثل من این حرف رو بزنی؟
+ببخشید و بغلش کردم

شوگا:میخواست بره که دستش رو گرفتم و بغلش کردم
-دیگه حق نداری این حرف رو بزنی فهمیدی؟
+باشه من و ببخش شوگا
-باشه تو هم من و ببخش حالا دیگه گریه نکن

جیهوپ:وقتی رفت من نشستم رو مبل و کلی گریه کردم آخه مگه من چیکارش کردم که اون حرف رو زد
+دیدم هیچ صدایی نمیاد رفتم تو حال که دیدم جیهوپ داره گریه میکنه سریع بغلش کردم
+من و ببخش نباید اون حرف رو میزدم

جیمین:وقتی میخواست بره دست شو گرفتم و اوردمش سمت خودم و محکم بغلش کردم و گریه کردم
-ات من و ببخش تروخدا دیگه این حرف رو نزن وقتی تو اینطوری میگی من میمیرم
+باشه تورو بخشیدم اما تو هم من و ببخش
-باشه

ته:کجا میری با این عجله کشوندمش سمت خودم و آروم لبش رو بوسیدم
-دیگه حق نداری از این چرت و پرت ها بگی
+باشه

کوک:وقتی رفت تو اتاق منم همونجوری افتادم کف خونه و روی شقیقه هامو محکم دست میکشیدم که یهو صدای در اتاق اومد دیدم ات اومد بیرون
+کوک من و میبخشی خیلی معذرت میخوام نباید اون حرف رو میزدم
-لبش رو بوسیدم به یه شرطی میبخشمت
+چه شرطی؟
-برام شیرموز درست کن تا ببخشمت
+چشم
دیدگاه ها (۷)

بچه ها اینایی که میزارم واقعی هست و الکی نست من واقعا حالم خ...

بچه ها تروخدا نزارین این اتفاق ها بیوفتهکپییییی به شدتتتتتتت...

(فیک کوک)مقدمه(ویو ا'ت)سلام اسم من پارک ا'ت هست و ۲۴ سالمه و...

هر وقت مردم بیدارم کن:))💔🥀

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

پست اولمه حمایت کنید ❤️

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط