اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
پارت ۱۴
(ویو نابی)
گوک مین: خفه
خواستم حرفی بزنم که یهو براید بغلم کرد و حرکت کرد در همین در گوشم
شروع کرد
گوک مین: اگه درد سر درست کنی.....اون عوضی که کمکت کرده می کشم
اشک تو چشمام جمع شد بهش نگاه کردم با سر به معنی اینکه هیچ کاری
نمی کنم سرم تکون دادم سریع از بیمارستان خارج شد سوار ماشین کردم
با عربده ای که داخل ماشین زد تمام بدنم به لرزه افتاد
گوک مین: پس می خواستی خودکشی کنی
با لرزه و بغض.....
نابی: ببخشید......
گوک مین: رسیدیم خونه ادبت می کنم
سریع ماشین می روند تمام راه فقط جلوی گریم گرفته بودم که رسیدیم
سریع پیاده شد اومد در باز کرد محکم دستام گرفت می کشید
محکم با لگد در باز کرد آجوما سریع اومد بیرون نگاهی به من کرد
که دارم گریه می کنم متوجه شد قضیه چیه
محکم دستام کشید و داخل اون اتاق کوفتی که همیشه شکنجه می دادم
انداختم آجوما سریع اومد سمتمون دست گوک مین گرفت
آجوما: پسرم خواهش میکنم..... ایندفعه میمیره
گوک مین با عربده برگشت سمتش
گوک مین: ایندفعه دیگه حرفت گوش نمی کنم
آجوما انداخت بیرون در قفل کرد با آوردن شلاق شروع کرد زدنم
فقط گریه می کردم هر چقدر داد زد التماسم کن نمی کردم فقط گریه
می کردم صدای آجوما و یه جون از پشت در می یومد می دونم برای بار چندم که یه جون خودش
داخل همچین موقعیتی برای کمک بهم رسوند ضربه آخر که زد دیگه
ول کرد رفت در باز کرد تمام بدنم کبود بود در باز کرد که آجوما و یه جون سریع
اومدن سمتم آروم سعی کردم بدنم جمع کنم
یه جون: پسر کله خر چرا دختره زدی ( عربده)
یهو گوک مین داد زد که سرجام خشک شدم
گوک مین: این هرزه خودکشی کرد
دیگه چیزی نگفت و رفت بیرون یه جون نگاهی بهم کرد رفت
داخل نگاهش ترس برای من و نگرانی داد می زد
آجوما کمکم کرد از اتاق خارجم کرد و به سمت اتاق خودم بردم
با هزار بدبختی یک دوش گرفتم و سریع رفتم خوابیدم نمی دونم چقدر
گذشت که آجوما وارد اتاق شد ...................
آجوما: .............................
پارت ۱۴
(ویو نابی)
گوک مین: خفه
خواستم حرفی بزنم که یهو براید بغلم کرد و حرکت کرد در همین در گوشم
شروع کرد
گوک مین: اگه درد سر درست کنی.....اون عوضی که کمکت کرده می کشم
اشک تو چشمام جمع شد بهش نگاه کردم با سر به معنی اینکه هیچ کاری
نمی کنم سرم تکون دادم سریع از بیمارستان خارج شد سوار ماشین کردم
با عربده ای که داخل ماشین زد تمام بدنم به لرزه افتاد
گوک مین: پس می خواستی خودکشی کنی
با لرزه و بغض.....
نابی: ببخشید......
گوک مین: رسیدیم خونه ادبت می کنم
سریع ماشین می روند تمام راه فقط جلوی گریم گرفته بودم که رسیدیم
سریع پیاده شد اومد در باز کرد محکم دستام گرفت می کشید
محکم با لگد در باز کرد آجوما سریع اومد بیرون نگاهی به من کرد
که دارم گریه می کنم متوجه شد قضیه چیه
محکم دستام کشید و داخل اون اتاق کوفتی که همیشه شکنجه می دادم
انداختم آجوما سریع اومد سمتمون دست گوک مین گرفت
آجوما: پسرم خواهش میکنم..... ایندفعه میمیره
گوک مین با عربده برگشت سمتش
گوک مین: ایندفعه دیگه حرفت گوش نمی کنم
آجوما انداخت بیرون در قفل کرد با آوردن شلاق شروع کرد زدنم
فقط گریه می کردم هر چقدر داد زد التماسم کن نمی کردم فقط گریه
می کردم صدای آجوما و یه جون از پشت در می یومد می دونم برای بار چندم که یه جون خودش
داخل همچین موقعیتی برای کمک بهم رسوند ضربه آخر که زد دیگه
ول کرد رفت در باز کرد تمام بدنم کبود بود در باز کرد که آجوما و یه جون سریع
اومدن سمتم آروم سعی کردم بدنم جمع کنم
یه جون: پسر کله خر چرا دختره زدی ( عربده)
یهو گوک مین داد زد که سرجام خشک شدم
گوک مین: این هرزه خودکشی کرد
دیگه چیزی نگفت و رفت بیرون یه جون نگاهی بهم کرد رفت
داخل نگاهش ترس برای من و نگرانی داد می زد
آجوما کمکم کرد از اتاق خارجم کرد و به سمت اتاق خودم بردم
با هزار بدبختی یک دوش گرفتم و سریع رفتم خوابیدم نمی دونم چقدر
گذشت که آجوما وارد اتاق شد ...................
آجوما: .............................
- ۱۳.۷k
- ۲۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط