Part

Part ¹⁹
ایبیکه : نه توروخدا دیگه چی ؟ اولجان ما میخوایم دوتایی بریم تو اون وسط چه نقشی داری؟
اولجان: همینکه گفتم من نقش برادر بزرگتر تو اگه نمی‌خوای به مامان بگم
ایبیکه : اووفف به درک بیا
گوشی اولجان زنگ میخوره
اولجان: الو بفرما شما ؟
هاریکا : اولجان وقت داری ؟ مزاحم شدم ؟
اولجان: واندرفولم تو مزاحم نیستی هر وقت بخوای میتونی به من زنگ بزنی
هاریکا : مامانم از پله ها افتاده حالم خوب نبود به تو زنگ زدم
اولجان: چی ؟ آدرس بیمارستان رو بفرست الان میام
هاریکا : باشه
قطع کرد
ایبیکه : چی شده؟
اولجان: مامانش از روی پله ها افتاده الانم بیمارستانه
برک : میخوای برسونمت ؟
اولجان : اره
ملیسا: دوستم اومده استانبول دعوتم کرد برای نهار منم گفتم بهتره با هم بریم
قدیر : باشه
دوروک : سوسن با عمر میرن بیرون برک هم با ایبیکه اولجانم رفت پیش هاریکا ملیسا هم با قدیر موندیم منو تو
آسیه: یعنی چی ؟
دوروک : یعنی چی نداره منو تو هم بریم بیرون دیگه
آسیه : امروز سالگرد ازدواج پدر مادرمه برای همین امل خونه تنهاست
دوروک : آها ، خب امل هم باهامون ببریم
آسیه : باشه
دوروک : بزن بریم
جمیله : امروز خونه تنهام میخوای بریم بیرون ؟
تولگا : باشه پس ساعت ۵ میام دنبالت
جمیله : باشه
کان : حالا که داداشت می‌ره بیرون خونه تنها می مونی ؟
لیلا : اره
کان : خب ما هم بریم بیرون
لیلا : باشه
دوروک : عشقم آماده شدی؟
آسیه: اره
دوروک: وای وای وای پرنسسمو ببین
آسیه: اغراق نکن دوروک
دوروک : اغراق نمیکنم به چشم من تو زیباترین دختر دنیایی
آسیه: به چشم منم تو خوشتیپ ترین پسر دنیایی
دوروک : بایدم همینطور باشه
امل : من خوشگل نشدم ؟
اسدور: معلومه که خوشگل شدی حتی از ماهم خوشگل تر شدی
امل : ممنون
آسیه: حالا کجا میریم؟
دوروک : خودت میفهمی
دیدگاه ها (۰)

Part ²²لیلا: اینجا چیکار میکنید؟جمیله: هیچی اومدیم آدم بکشیم...

Part⁶⁰آسیه: نه من نمی‌تونم همینجا با خیال راحت بمونم نمی‌تون...

Part ²¹سوسن : عشقم آماده ای؟عمر : اره عشقم اومدمسوسن : عشقمو...

Part⁵⁹آسیه: خب من که نمی‌گم نخور بخور اما اگه دوس داری برای ...

ولی عمر توی این قسمت😭😭😭#عمر #سوسن #کاردشلریم #یازگی #اسیه #د...

سناریو دازای پارت ۲

تک پارتی شوگا(صدای زنگ تلفن)ا.ت : الو ؟شوگا : سلام ا.ت : سلا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط