Part
Part⁶⁰
آسیه: نه من نمیتونم همینجا با خیال راحت بمونم نمیتونم (اونم میره)
دوروک: آنیسا تو اینجایی
آنیسا: اومدم سرسره هارو بیبینم عمو دوروک مامانم اِدازه داد
دوروک: اما پرنسس چرا بی خبر میای مگه دفعه پیش نگفتم بدون خبر نرو صبر کن مامانت اجازه بده بعد برو
میدونی الان چقدر مامانت نگرانت شده
آنیسا: اما عمو دوروک مامانم اِدازه داد دُفت بُیو
آسیه: آنیسا واایییی مامانی خیلی نگرانت شدم تو کجا بودی😥 (بغلش میکنه)
آنیسا: مامانی خودت دُفتی بُیو من فَدَط اومدم سرسره هارو نِدا تُنَم😢🙇🏻♀️
دَوام نَتُنین😭
آسیه: نه مامانجون گریه نکن
چرا دعوات کنم اشتباه من بود تنهایی گذاشتم بیای گریه نکن مامانی جونم
آنیسا: میشه بِیَم ماشین بازی
دوروک: ای شیطون😅
آسیه: عههه دخترم این همه بازی کردی خسته نشدی
آنیسا: نه خب🙂
آخه اولین بارمه ته میام👈🏻👉🏻
نویسنده: دوروک یواشکی میره تا 2 تا بلیط ماشین سواری بگیره
آسیه: خب چون اولین بارته باید همرو بری
آنیسا: خواهیش میتونم مامانی😚 (بوسش میکنه)
آسیه: باشه عسلم باشه
چه کارا کاش همیشه از این کارا بکنین😅
آنیسا: اما من ته همیشه بوشِت میتونم🙃
آسیه: اما من یکی دیگه میخوام😉(آنیسا بوسش میکنه)
قربون دختر قشنگم بشم من😘
دوروک: خب مادر دختر بوساتون تموم شد
آسیه: حسودی نکن آقا دوروک
دوروک: حسودی چیه فقط من یه سوپرایزی دارم که فقط با بوس یه پرنسس انجام میشه
آسیه: دوروک هنوز سوپرایزت تموم نشده دیگه بیشتر از این
میخوای چیکار کنی
دوروک: نه هنوز تموم نشده
آسیه: خب حالا چی هست
دوروک: گفتم که با بوس یه پرنسس انجام میشه😉
آسیه: نه من نمیتونم همینجا با خیال راحت بمونم نمیتونم (اونم میره)
دوروک: آنیسا تو اینجایی
آنیسا: اومدم سرسره هارو بیبینم عمو دوروک مامانم اِدازه داد
دوروک: اما پرنسس چرا بی خبر میای مگه دفعه پیش نگفتم بدون خبر نرو صبر کن مامانت اجازه بده بعد برو
میدونی الان چقدر مامانت نگرانت شده
آنیسا: اما عمو دوروک مامانم اِدازه داد دُفت بُیو
آسیه: آنیسا واایییی مامانی خیلی نگرانت شدم تو کجا بودی😥 (بغلش میکنه)
آنیسا: مامانی خودت دُفتی بُیو من فَدَط اومدم سرسره هارو نِدا تُنَم😢🙇🏻♀️
دَوام نَتُنین😭
آسیه: نه مامانجون گریه نکن
چرا دعوات کنم اشتباه من بود تنهایی گذاشتم بیای گریه نکن مامانی جونم
آنیسا: میشه بِیَم ماشین بازی
دوروک: ای شیطون😅
آسیه: عههه دخترم این همه بازی کردی خسته نشدی
آنیسا: نه خب🙂
آخه اولین بارمه ته میام👈🏻👉🏻
نویسنده: دوروک یواشکی میره تا 2 تا بلیط ماشین سواری بگیره
آسیه: خب چون اولین بارته باید همرو بری
آنیسا: خواهیش میتونم مامانی😚 (بوسش میکنه)
آسیه: باشه عسلم باشه
چه کارا کاش همیشه از این کارا بکنین😅
آنیسا: اما من ته همیشه بوشِت میتونم🙃
آسیه: اما من یکی دیگه میخوام😉(آنیسا بوسش میکنه)
قربون دختر قشنگم بشم من😘
دوروک: خب مادر دختر بوساتون تموم شد
آسیه: حسودی نکن آقا دوروک
دوروک: حسودی چیه فقط من یه سوپرایزی دارم که فقط با بوس یه پرنسس انجام میشه
آسیه: دوروک هنوز سوپرایزت تموم نشده دیگه بیشتر از این
میخوای چیکار کنی
دوروک: نه هنوز تموم نشده
آسیه: خب حالا چی هست
دوروک: گفتم که با بوس یه پرنسس انجام میشه😉
- ۲.۸k
- ۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط