میگه امشب شب آرزوهاست من چی آرزو کنم
میگه امشب شبِ آرزوهاست من چی آرزو کنم!؟
یه مکثی می کنم میگم:می تونی کلی پول آرزو کنی که باهاش یه خونه ی بزرگ بخری،یا بری مسافرت،یا به فقرا کمک کنی...
می تونی آرزو کنی فردا که از خواب پا شدی دیگه مامانت درد زانو نداشته باشه،باباتم لازم نباشه قرص بخوره...
میتونی آرزو کنی روز به روز توو کارات موفق تر باشی و به اونجایی که می خوای برسی
ولی...
زود می پره وسط حرفم میگه ولی چی!؟
میگم:حق نداری کسی که دوسش داری و دوسِت نداره رو آرزو کنی.خدا بازیچه ی من و تو نیست.
هیچی نمیگه.میره مانتوشو از روی چوب لباسی برمیداره آروم تنش می کنه.کفشاشو می پوشه.درو وا می کنه.قبل از اینکه بره میگه:خیالت راحت باشه.تورو آرزو نمی کنم...
درو آروم می بنده.اشکام نمیذاره ببینم!
یه مکثی می کنم میگم:می تونی کلی پول آرزو کنی که باهاش یه خونه ی بزرگ بخری،یا بری مسافرت،یا به فقرا کمک کنی...
می تونی آرزو کنی فردا که از خواب پا شدی دیگه مامانت درد زانو نداشته باشه،باباتم لازم نباشه قرص بخوره...
میتونی آرزو کنی روز به روز توو کارات موفق تر باشی و به اونجایی که می خوای برسی
ولی...
زود می پره وسط حرفم میگه ولی چی!؟
میگم:حق نداری کسی که دوسش داری و دوسِت نداره رو آرزو کنی.خدا بازیچه ی من و تو نیست.
هیچی نمیگه.میره مانتوشو از روی چوب لباسی برمیداره آروم تنش می کنه.کفشاشو می پوشه.درو وا می کنه.قبل از اینکه بره میگه:خیالت راحت باشه.تورو آرزو نمی کنم...
درو آروم می بنده.اشکام نمیذاره ببینم!
- ۲.۲k
- ۱۰ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط