رمان رز زخمی
رمان رز زخمی🍷🔪
رسیدیم عمارت من این عمارت رو دیده بودم یک بار با عمو اینا اومده بودیم اینجا.
رفتیم داخل خیلیییییییییییییییییییییی تغییر کرده بود.
ارسلان: اگر دید زذنتون تموم شد بریم اتاق شایان.
دیانا: چچششمم.
ارسلان: مسخره.
دیانا: نکبت.(آروم)
ارسلان: چیزی گفتی؟
دیانا: ن.. ه... نه... مه. یعنی.... چه.... ای بابا نه چیزی نگفتم.
ارسلان: باشه بابا نیکااااااااااا شایان هست؟
نیکا: سلام؛ نه اربابا نیستن.
ارسلان: آها. باشه. دیانا بریم بهت شون بدم.
دیانا: چشم.
رفتیم طبقه بالا یه اتاق دارک که کلی قلیون و پاپ توش بود. کلی تَه سیگار.
ارسلان:....
رسیدیم عمارت من این عمارت رو دیده بودم یک بار با عمو اینا اومده بودیم اینجا.
رفتیم داخل خیلیییییییییییییییییییییی تغییر کرده بود.
ارسلان: اگر دید زذنتون تموم شد بریم اتاق شایان.
دیانا: چچششمم.
ارسلان: مسخره.
دیانا: نکبت.(آروم)
ارسلان: چیزی گفتی؟
دیانا: ن.. ه... نه... مه. یعنی.... چه.... ای بابا نه چیزی نگفتم.
ارسلان: باشه بابا نیکااااااااااا شایان هست؟
نیکا: سلام؛ نه اربابا نیستن.
ارسلان: آها. باشه. دیانا بریم بهت شون بدم.
دیانا: چشم.
رفتیم طبقه بالا یه اتاق دارک که کلی قلیون و پاپ توش بود. کلی تَه سیگار.
ارسلان:....
- ۳.۶k
- ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط