"عشقدو طرفه ۲🖤"
"عشقدو طرفه ۲🖤"
من و سوفی رفتیم که لباس های مورد نیازمون را برداریم و بریم به سمت استخر که من فکری اومد تو سرم و حالم بد شد ...!
سوفیا:جولی ...جولی !حالت خوبه !؟....جولی بلند شو .....جولی !
همه چی داشت دور سرم میچرخید نمیتونستم بلند شم ....!
سوفیا:الو .....الو یه آمبولانس میخاستم یه بیمار داریم که حالش بده ... آدرسو یاد داشت کنید .......
و همچنان همه چی دور سرم میچرخید ..🧚♂️
کاملا بیهوش شدم....
چشمامو باز کردم دیدم سرُم بالا سرمه دور و برمو نگاه کردم .....
دیدم سوفی کنار نسته داری گریه میکنه ..
سوفیا :ها ....جولی!....جولی! پرستار !پرستار! ...چشماشو باز کرد ..👁
🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
جولی: من کجام!..... این چیع به من وصله ؟! سوفی ...سوفیا! من کجام ؟ !...
سوفیا :چیزی نیست سرت گیج رفت از حال رفتی و بی هوش شدی......دیگه این کارو با خودت نکن ....
جولی :ها؟! ...کدوم کار!..من که کاری انجام ندادم .....
سوفیا:اشتباهی قرص هایی که معلوم نبوده کجا بوده را خردی ....
من و سوفی رفتیم که لباس های مورد نیازمون را برداریم و بریم به سمت استخر که من فکری اومد تو سرم و حالم بد شد ...!
سوفیا:جولی ...جولی !حالت خوبه !؟....جولی بلند شو .....جولی !
همه چی داشت دور سرم میچرخید نمیتونستم بلند شم ....!
سوفیا:الو .....الو یه آمبولانس میخاستم یه بیمار داریم که حالش بده ... آدرسو یاد داشت کنید .......
و همچنان همه چی دور سرم میچرخید ..🧚♂️
کاملا بیهوش شدم....
چشمامو باز کردم دیدم سرُم بالا سرمه دور و برمو نگاه کردم .....
دیدم سوفی کنار نسته داری گریه میکنه ..
سوفیا :ها ....جولی!....جولی! پرستار !پرستار! ...چشماشو باز کرد ..👁
🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
جولی: من کجام!..... این چیع به من وصله ؟! سوفی ...سوفیا! من کجام ؟ !...
سوفیا :چیزی نیست سرت گیج رفت از حال رفتی و بی هوش شدی......دیگه این کارو با خودت نکن ....
جولی :ها؟! ...کدوم کار!..من که کاری انجام ندادم .....
سوفیا:اشتباهی قرص هایی که معلوم نبوده کجا بوده را خردی ....
۱۸.۷k
۰۶ اسفند ۱۴۰۰