"عشق دوطرفه ۴🖤"
"عشق دوطرفه ۴🖤"
سوفیا:جولی !جولی حالت خوبه ؟...آ چی ؟ چا ....؟ اما تو ! اینجا ؟
چا :الان موقع این نیس .. حالش بده میبرمش رو تخت!.
سوفیا:آ..اوک باش!
بعد از چند دقیقه بیدار شدم ،دور و برم رو نگاه کردم دیدی چا نشسته بالا سرم!
سوفیا را صدا زدم !
سوفیا !سوفیا !
چا :چیزی نیس ،حالت بدشد تو بغلم و منم اوردمت اینجا و دوستت هم رفته برات یکم ابمیوه بگیره .
جولی :اها اوک ،!
اما تو! اینجا ! من .....
دستشو گذاشت رو لبم و گفت :
نمیخاد حرف بزنی الان حالت خوب نیس ! منم دارم میرم لطفا مراقب خودتون باشید ؟!
سوفیا :عه ... داری میره ؟
چا ،:بله
سوفیا:اوک باش ! خداحافظ
سوفیا اومد داخل
گفتم:وای سوفیا ؟....سوفیا دیدمش بالاخره
باورت میشه !؟ خودم که ن🥺🥲
سوفیا :وای دختر اره انگار مثل یه خواب بود ...!😉
دیدی ...
دیدی گفتم میبینیش دختر هی گفتی الا و بلا😒
جولی:خب اره
ولی اون چرا اینجا بود ؟
سوفیا :چمدونم حتما مریض بوده؟
جولی :خدانکنه چرت نگو عه عه 😒
دفعه اخرت باشه ،...ولی حتما سرما خورده بود ن ؟......
سوفیا:جولی !جولی حالت خوبه ؟...آ چی ؟ چا ....؟ اما تو ! اینجا ؟
چا :الان موقع این نیس .. حالش بده میبرمش رو تخت!.
سوفیا:آ..اوک باش!
بعد از چند دقیقه بیدار شدم ،دور و برم رو نگاه کردم دیدی چا نشسته بالا سرم!
سوفیا را صدا زدم !
سوفیا !سوفیا !
چا :چیزی نیس ،حالت بدشد تو بغلم و منم اوردمت اینجا و دوستت هم رفته برات یکم ابمیوه بگیره .
جولی :اها اوک ،!
اما تو! اینجا ! من .....
دستشو گذاشت رو لبم و گفت :
نمیخاد حرف بزنی الان حالت خوب نیس ! منم دارم میرم لطفا مراقب خودتون باشید ؟!
سوفیا :عه ... داری میره ؟
چا ،:بله
سوفیا:اوک باش ! خداحافظ
سوفیا اومد داخل
گفتم:وای سوفیا ؟....سوفیا دیدمش بالاخره
باورت میشه !؟ خودم که ن🥺🥲
سوفیا :وای دختر اره انگار مثل یه خواب بود ...!😉
دیدی ...
دیدی گفتم میبینیش دختر هی گفتی الا و بلا😒
جولی:خب اره
ولی اون چرا اینجا بود ؟
سوفیا :چمدونم حتما مریض بوده؟
جولی :خدانکنه چرت نگو عه عه 😒
دفعه اخرت باشه ،...ولی حتما سرما خورده بود ن ؟......
۱۴.۵k
۰۶ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.