قشنگترین عذاب من فصل دو پارت ۲۵
قشنگترین عذاب من فصل دو پارت ۲۵
ویو نویسنده
تهیونگ : جونگ کوک...اینجاست؟!
هر لحظه بیشتر استرس میگرفت.
دوباره سوالش رو تکرار کرد و لرز دیگه ای به تن هیونگش انداخت
نمیدونست چه جوابی بده. لب باز کرد تا حرفی بزنه که در با شدت باز شد و جیمین با صورتی در هم و کمی اشکی وارد شد.
۲ جفت چشم متعجب بهش خیره بود. سعی کرد خودش رو آروم نشون بده و زیادم موفق نبود.
بعد از اون دعوا با کوک حقم داشت اینطور بهم بریزه
از طرفی میدونست نه کوک مقصر و نه تهیونگ ، از طرفی ابدا نمیخواست سر رفیقش داد بزنه و اما مجبور بود...
آروم لب زد
جیمین : یونگی؟
یونگی : جا...بله؟
قلبش لحظه ای به تندی زد و چشماش رنگ عشق گرفت. همین کلمه های نصفه نیمه هم میتونست آرومش کنه
نفس عمیقی کشید و ادامه داد
جیمین : یه نفر بیرون...باهات کار داره.
متعجب بهش خیره شد. کی با یونگی کار داره؟
با نگاهش فهموند که باید سریعتر بره..
بی حرف و سوالی اون دو رو ترک کرد و به سمت حیاط بیمارستان رفت
یه پارت دیگه هم الان میزارم چون نبودم
ویو نویسنده
تهیونگ : جونگ کوک...اینجاست؟!
هر لحظه بیشتر استرس میگرفت.
دوباره سوالش رو تکرار کرد و لرز دیگه ای به تن هیونگش انداخت
نمیدونست چه جوابی بده. لب باز کرد تا حرفی بزنه که در با شدت باز شد و جیمین با صورتی در هم و کمی اشکی وارد شد.
۲ جفت چشم متعجب بهش خیره بود. سعی کرد خودش رو آروم نشون بده و زیادم موفق نبود.
بعد از اون دعوا با کوک حقم داشت اینطور بهم بریزه
از طرفی میدونست نه کوک مقصر و نه تهیونگ ، از طرفی ابدا نمیخواست سر رفیقش داد بزنه و اما مجبور بود...
آروم لب زد
جیمین : یونگی؟
یونگی : جا...بله؟
قلبش لحظه ای به تندی زد و چشماش رنگ عشق گرفت. همین کلمه های نصفه نیمه هم میتونست آرومش کنه
نفس عمیقی کشید و ادامه داد
جیمین : یه نفر بیرون...باهات کار داره.
متعجب بهش خیره شد. کی با یونگی کار داره؟
با نگاهش فهموند که باید سریعتر بره..
بی حرف و سوالی اون دو رو ترک کرد و به سمت حیاط بیمارستان رفت
یه پارت دیگه هم الان میزارم چون نبودم
۲۷۱
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.