عشقممنوعه
#عشق_ممنوعه
#پارت_۳۰
تا خواستم جواب بدم شایان گوشی و ازم قاپید و پشتش گزاشت
_چیکار میکنی گوشیمو بده
_این کیه هلن دوست پسرته؟
_به تو چه ؟
_جواب منو بده هلن دیوونم نکن
با داد و بیداد حرف میزد و من یه لحظه گرخیدم اما بعد دوباره به تنظیمات کارخونه برگشتم من پرو تر از این حرفا بودم
شایان که رو تخت نشسته بود و گوشی من پشتش بود و پشت سر هم زنگ میخورد
دستمو بردم پشتش و همینجوری تلاش میکردم گوشیمو پس بگیرم اونم همچنان دستشو عقب تر میبرد و نمیزاشت گوشی رو بگیرم که یهو ...
#پارت_۳۰
تا خواستم جواب بدم شایان گوشی و ازم قاپید و پشتش گزاشت
_چیکار میکنی گوشیمو بده
_این کیه هلن دوست پسرته؟
_به تو چه ؟
_جواب منو بده هلن دیوونم نکن
با داد و بیداد حرف میزد و من یه لحظه گرخیدم اما بعد دوباره به تنظیمات کارخونه برگشتم من پرو تر از این حرفا بودم
شایان که رو تخت نشسته بود و گوشی من پشتش بود و پشت سر هم زنگ میخورد
دستمو بردم پشتش و همینجوری تلاش میکردم گوشیمو پس بگیرم اونم همچنان دستشو عقب تر میبرد و نمیزاشت گوشی رو بگیرم که یهو ...
- ۲.۶k
- ۰۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط