fake kook

fake kook
part*³⁰

چند ماه بعد
از دید کوک
جینوس: جونگکوک
کوک: چیه
جینوس: دایان گفت الان لیدا میاره پیشه ما
کوک: خب خودش میخواد چیکار کن
جینوس: خودشو شوهر جونش میخوان برن گردش
کوک: مامان هست ازش مراقبت میکنه
جینوس: مامانم میخواد بره
م.ک: جینوس
جینوس: بله مامان
م.ک: بیا لیدا بگیر خب ما رفتیم
جینوس: به سلامت
کوک: من گفته با شما امروز قرار دارم با ا.ت خودت ازش مراقبت کن
جینوس: بد نباش دیگه یه امروز نرو
کوک:باید برم گفته باشم
جینوس: جونگکوک بیا که لیدا 💩کرد بیا برو بشورش
کوک: من نمیتونم
جینوس: بیا دیگه
کوک: خب چطوری من بلد نیستم
جینوس: اگه خودت بچه دار شدی چی نمیخوای بچتو بشوری
کوک: اونموقع یاد میگیرم😑
جینوس: مگه امروز با ا.ت قرار نداری؟
کوک:اره دارم
جینوس: به ا.ت بگو بیاد اینجا
کوک: دیوونه شدی به ا.ت بگم بیاد اینجا تا بخواد بچه دایان بشوره
جینوس: نه منظورم فقط شستن نیست دیگه امروز کامل ازش مواظبت کنه
کوک: حرف نزن
جینوس: داره گریه میکنه زنگ بزن دیگه
کوک: باشه باشه الان زنگ میزنم

چند دقیقه بعد
جینوس: چیشد
کوک: گفت الان میاد
جینوس: خوبه

ده دقیقه بعد
جینوس: ا.ت اومد من برم درو باز کنم
کوک: باشه برو
ا.ت: سلام جینوس
جینوس: بیا سریع بالا
ا.ت: مگه جونگکوک نیستش
جینوس: بالاست یکی هم پیششه بیا
ا.ت: چیزی شده
کوک: ا.ت
ا.ت: چیه
کوک: بیا لیدا بگیر برو بشورش
ا.ت: من؟
کوک: ما بلد نیستیم
ا.ت: باشه

#کوک
#فیک
#سناریو