خیانت
#خیانت
#pt20
کارینا بعد از رفتنش به ایتالیا پیش دوستش وارد شرکت مدلینگ جورجینا شد و حسابی غوغا کرده بود بعد اونجا با پسری به اسم تهیونگ آشنا شد تهیونگ به کارینا علاقه مند میشه ولی کارینا قبولش نمیکنه و بعد از اون همو به چشم خواهر برادر میبینن بعد از اون کارینا متوجه میشه که حاملس تعجب کرده بود
+ولی به من گفتن نمیتونم بچه دار شم
...اشتباه کردن عزیزم چون تو هیچ مشکلی نداری تو داروهایه پیشگیری میخوردی
+نه هیچی نمیخوردم
....عجیبه چون تو آزمایشت نشون میداد دارو پیشگیری کننده میخوردی
+نمیدونستم
....خیلی مراقب باش عزیزم
کارینا با خوشحالی از مطب بیرون رفت و رفت خونه جورجینا و جیغی از خوشحالی زد و دویید پیش جوجینا
+جورجینا من دارم مامان میشم دارم مامان میشم
√چ چی؟یعنی چی
+یعنی اون دکتره بهم دروغ گفته من حاملم
پرش به یک سال بعد
سوهو الان دو سالش بود و میتونست کم کم راه بره سوهو خیلی شبیه کوک بود مخصوصا خال زیر لبش که از کوک به ارث برده بود کارینا دیگه تنها نبود الان پسرشو داشت همه تمرکزش رو پسر کوچولوش بود کارینا سوهو رو با خودش سرکار می برد چون با هیچ پرستاری نمیساخت و وابستگی شدیدی به مادرش داشت حتی یه بار با قیچی موهایه پرستار رو قیچی کرد حتی یزره هم پشیمون نبود پس تصمیم گرفت با خودش ببرتش سرکار اونجا آدمایه زیادی بودن واسه نگه داری از سوهو و بهشون اطمینان داشت
......
به گفته جورجینا امروز از یه شرکت کره ای میخوان بیان اینجا کت شلوار مشکی پوشیده بود و باید سر جلسه حاضر میشد کارینا پشت میز کنار جورجینا نشسته بود
+میدونی کیه؟
_هنوز نه
......
ماشین جلو در شرکت وایستاد مرد عینک آفتابیشو از چشمش برداشت به همراه بادیگارداش وارد شرکت شد که چیزی به پشت پاش چسبید
سوهو:عمو تولوخدا وایشتا
_بچه من وقت ندارم
سوهو:اونا دالن جنبال من میگلدن
کوک همونطور وایستاد
_جناب سوهو کجایید به خدا خانوم بفهمه هممونو اخراج میکنه
همون موقع اون دختر سرجاش ایستاد و تعظیم کرد
....شما پسربچه کوچولویی رو ندیدید
_از اون طرف رفت
....ممنون ممنونم
و اون دختر دوباره رفت
#pt20
کارینا بعد از رفتنش به ایتالیا پیش دوستش وارد شرکت مدلینگ جورجینا شد و حسابی غوغا کرده بود بعد اونجا با پسری به اسم تهیونگ آشنا شد تهیونگ به کارینا علاقه مند میشه ولی کارینا قبولش نمیکنه و بعد از اون همو به چشم خواهر برادر میبینن بعد از اون کارینا متوجه میشه که حاملس تعجب کرده بود
+ولی به من گفتن نمیتونم بچه دار شم
...اشتباه کردن عزیزم چون تو هیچ مشکلی نداری تو داروهایه پیشگیری میخوردی
+نه هیچی نمیخوردم
....عجیبه چون تو آزمایشت نشون میداد دارو پیشگیری کننده میخوردی
+نمیدونستم
....خیلی مراقب باش عزیزم
کارینا با خوشحالی از مطب بیرون رفت و رفت خونه جورجینا و جیغی از خوشحالی زد و دویید پیش جوجینا
+جورجینا من دارم مامان میشم دارم مامان میشم
√چ چی؟یعنی چی
+یعنی اون دکتره بهم دروغ گفته من حاملم
پرش به یک سال بعد
سوهو الان دو سالش بود و میتونست کم کم راه بره سوهو خیلی شبیه کوک بود مخصوصا خال زیر لبش که از کوک به ارث برده بود کارینا دیگه تنها نبود الان پسرشو داشت همه تمرکزش رو پسر کوچولوش بود کارینا سوهو رو با خودش سرکار می برد چون با هیچ پرستاری نمیساخت و وابستگی شدیدی به مادرش داشت حتی یه بار با قیچی موهایه پرستار رو قیچی کرد حتی یزره هم پشیمون نبود پس تصمیم گرفت با خودش ببرتش سرکار اونجا آدمایه زیادی بودن واسه نگه داری از سوهو و بهشون اطمینان داشت
......
به گفته جورجینا امروز از یه شرکت کره ای میخوان بیان اینجا کت شلوار مشکی پوشیده بود و باید سر جلسه حاضر میشد کارینا پشت میز کنار جورجینا نشسته بود
+میدونی کیه؟
_هنوز نه
......
ماشین جلو در شرکت وایستاد مرد عینک آفتابیشو از چشمش برداشت به همراه بادیگارداش وارد شرکت شد که چیزی به پشت پاش چسبید
سوهو:عمو تولوخدا وایشتا
_بچه من وقت ندارم
سوهو:اونا دالن جنبال من میگلدن
کوک همونطور وایستاد
_جناب سوهو کجایید به خدا خانوم بفهمه هممونو اخراج میکنه
همون موقع اون دختر سرجاش ایستاد و تعظیم کرد
....شما پسربچه کوچولویی رو ندیدید
_از اون طرف رفت
....ممنون ممنونم
و اون دختر دوباره رفت
۹.۵k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.