اورا

🔹 #او_را ... (۳۷)




اما گوشی که روشن شد قبل اینکه بخوام هرکاری کنم ،

شماره مرجان افتاد رو صفحه !



- الو ...



- الو و زهرمااااااار



- مرسی 😅



- کجایی ترنم 😭

اخه من از دست تو چیکارکنم 😭

خواهش میکنم یا این بی صاحابو بنداز دور ،

یا هروقت کارت دارم جواب بده !!


💠 ادامه در وب #از_جنس_خاک :
az-jense-khak.blog.ir/post/رمان-او-را-قسمت-سی-و-هفتم/
دیدگاه ها (۱)

🔹 #او_را ... (۳۸)از ترس نمیدونستم چیکار باید بکنم ...اگر در...

🔹 #او_را ... (۳۹)دستشو بخیه کردن و بهش یه سرم وصل کردن .علی...

🔹 #او_را ... (۳۶)وقتی به خودم اومدم صورت منم از گریه خیس شد...

🔹 #او_را ... (۳۵)عرشیا واقعا سورپرایزم کرده بود !تا چنددقیق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط