فیک به عشق باور دارم
فیک به عشق باور دارم
پارت اول
مامان ا.ت : ا.ت صبح شده پاشو دخترم ( اها بچه ها یادم رفت بگم ا.ت به فرزند خوندگی گرفته شده )
ویو ا.ت : تو خواب ناز بودم که با صدای مامان بیدار شدم
ا.ت : عاااا ...اومدم
از تختم اومدم بیرون رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم اومدم بیرونو موهامو دم اسبی بستم رفتم دستشویی و مسواک زدم و صورتمو شستم و روتین ام رو انجام دادم و موهامو باز کردم و سشوار کشیدم اومدم بیرون خط چشمم رو کشیدم و رفتم توی اتاقم لباس فرم ام رو پوشیدم( توی پست بعد همشونو ميزارم و این کارای ا.ت تقریبا ۳۰ دقیقه طول کشید ) و رفتم پایین سلااااام صبحتون بخیر
مامان ا.ت : سلام دختر خوشگلمم بیا صبحونه ات رو بخور بعدشم برو مدرسه
ا.ت: چشم مامان
بابا ا.ت : صبح بخیر دخترم
ا.ت : صبح بخیر بابا
ویو ا.ت : صبحونه ام رو خوردم و از مامان تشکر کردم
ا.ت : ممنون مامان من دیگه میرم
رفتهام بیرون کفش هامو پوشیدم و منتظر بابا شدم
بابا ا.ت : خب بریم
ا.ت : بریم
سوار ماشین شدیم و حرفی نزدیم معمولا حرفی نمیزنیم تو ماشین گوشیمو برداشتم هدفونم رو گذاشتم و اهنگ مورد علاقمو گذاشتم
فلش بک به زمانی که رسیدن مدرسه
ویو ا.ت دیدم که رسیدیم سریع هدفونم رو برداشتم گذاشتم توی کوله پشتیم و گوشیم رو خاموش کردم و با بابا خدافظی کردم و رفتم داخل مدرسه رسیدم به کلاس ۲-۱ (کلاس ا.ت ) داخل شدم دیدم بچه ها دارن راجع به یه چیزی با هم حرف میزنن
*باور نکردنی عه میگن میخواد بیاد اینجااا
* وای مگه میشه؟
* بنظرتون چه کلاسی میوفته؟
* وای مگه مهمه کدوم کلاسه مهم اینکه میاد مدرسه ما
ا.ت توی ذهنش( کی دقیقا ؟ راجبه کی دارن حرف میزنن؟!)
ا.ت با بی اهمیتی رفتم سر جام نشستم که ...
مایل به حمایت بیب ¿
پارت اول
مامان ا.ت : ا.ت صبح شده پاشو دخترم ( اها بچه ها یادم رفت بگم ا.ت به فرزند خوندگی گرفته شده )
ویو ا.ت : تو خواب ناز بودم که با صدای مامان بیدار شدم
ا.ت : عاااا ...اومدم
از تختم اومدم بیرون رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم اومدم بیرونو موهامو دم اسبی بستم رفتم دستشویی و مسواک زدم و صورتمو شستم و روتین ام رو انجام دادم و موهامو باز کردم و سشوار کشیدم اومدم بیرون خط چشمم رو کشیدم و رفتم توی اتاقم لباس فرم ام رو پوشیدم( توی پست بعد همشونو ميزارم و این کارای ا.ت تقریبا ۳۰ دقیقه طول کشید ) و رفتم پایین سلااااام صبحتون بخیر
مامان ا.ت : سلام دختر خوشگلمم بیا صبحونه ات رو بخور بعدشم برو مدرسه
ا.ت: چشم مامان
بابا ا.ت : صبح بخیر دخترم
ا.ت : صبح بخیر بابا
ویو ا.ت : صبحونه ام رو خوردم و از مامان تشکر کردم
ا.ت : ممنون مامان من دیگه میرم
رفتهام بیرون کفش هامو پوشیدم و منتظر بابا شدم
بابا ا.ت : خب بریم
ا.ت : بریم
سوار ماشین شدیم و حرفی نزدیم معمولا حرفی نمیزنیم تو ماشین گوشیمو برداشتم هدفونم رو گذاشتم و اهنگ مورد علاقمو گذاشتم
فلش بک به زمانی که رسیدن مدرسه
ویو ا.ت دیدم که رسیدیم سریع هدفونم رو برداشتم گذاشتم توی کوله پشتیم و گوشیم رو خاموش کردم و با بابا خدافظی کردم و رفتم داخل مدرسه رسیدم به کلاس ۲-۱ (کلاس ا.ت ) داخل شدم دیدم بچه ها دارن راجع به یه چیزی با هم حرف میزنن
*باور نکردنی عه میگن میخواد بیاد اینجااا
* وای مگه میشه؟
* بنظرتون چه کلاسی میوفته؟
* وای مگه مهمه کدوم کلاسه مهم اینکه میاد مدرسه ما
ا.ت توی ذهنش( کی دقیقا ؟ راجبه کی دارن حرف میزنن؟!)
ا.ت با بی اهمیتی رفتم سر جام نشستم که ...
مایل به حمایت بیب ¿
۱۰.۷k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.