دل من بند تو بود و دل تو بند چه کس

دلِ من بند تو بود و دل تو بند چه کس ؟
بند لبخند تو بودوتو به لبخند چه کس ؟

همه ی زندگیم داد زدم عشق منی
سنگدل زندگیت بود به پابند چه کس ؟

تار و پودم همه را بافته بودم با تو
فاش کن هستیِ تو بود به پیوند چه کس؟

ماه من بودی و تنها قسمم جان تو بود
دلِ تو بود وفا دار به سوگند چه کس ؟

قهوه ی تلخ مرا یاد تو شیرین میکرد
تو به دنبال که بودی و بگو قند چه کس ؟

بلبل طبعِ دلم صید دلت بود افسوس
عشوه و نازتو بودَست خوشایند چه کس ؟

دل من سنگ صبور تو شد اما دل تو
همدم و همسفری بود به دلبند چه کس؟ ️
دیدگاه ها (۱)

جمعه ها شعرِ من انگار تو را می خواند قلم و کاغذ و خودکار تو ...

ای کاش که این سوخته دل حوصلـه می کرداز سوزِ جدایــیِ تـــو ک...

در دل تنهای باران ، من صدایت می کنمبر عبور دیدگانت ، جان فدا...

ای باد به گوشش برسان این خبرم رااین حال بد و شعر و فقط چشم ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط