خب داشتی میگفتی

+خب داشتی میگفتی
"چیزه.....ببخشید خبر نداشتم شمایید
~توقع داری باور کنیم (ترسناک)
یهو دیدم یونا بلند شد با چوبی که دستش بود بازی میکرد به سوا گفت
~تو برو کنار
+تو اینو بزن من دوستشو
*بچه ها ات و یونا به زبان فرانسوی مسلطن بخاطر کار پدراشون اینجا به فرانسوی حرف میزنن
~خب دوستش کاری نکرده وگرنه اونم له میکردم
+خب بزار کیف کنیم
~باشه پس
*الان کره ای حرف میزنن
~شما دوتا
=با کیه؟(اروم)
~با خودتونم اینجا چیکار میکنید؟
_هیچی....اومدیم ببینیم چیکار میکنید
~اوکی.......بریم سر اصل مطلب کجا بودم؟
+میخواستین بزنیمشون
~اها پس شروع
ویو کوک
یهو دیدم یونا یه چوب پرت کرپ سمت سوا و سوا هم شروع کرد به زدن از حق نگذریم خیلی خفن شدن و قدرت دستشون زیاد بود
=بخاطر همین از یونا خوشم میاد
_معلومه خوب شد حالا نمیشنوه اینقدر صداعه
دیدگاه ها (۱)

سلام بچه ها چطورین ببخشید دیر شد تازگی فهمیدم که افسردگی دار...

سلام چطورین اگه بشیم 500 تا قول میدم از هر فیک دوتا بزارم

_تو ببند+نبندم_میبندم&ته کلاس چخبره+=_هیچی~ادامه بده (رو به ...

=س..سلام(دست پاچه) +(پوزخنده) ~چیه؟ +هیچی =تروخدا تو سوا رو ...

دختر بازیگوش من

《مدرسه رویایی》

قلدر مدرسه ( پارت ۳ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط