بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ قسمت سوم :
دین، هر چه که باشد، دین حق باشد یا باطل، ابتدا آزادی را تعریف می کند و سپس چارچوبهای آن را تبیین نموده و محدودههایش را در هر امری، بیان میدارد.
به عنوان مثال: اگر به توحید ایمان آوردید و اسلام را برگزیدید، دیگر آزاد نیستید که شرک بورزید، هوای نفس خود و دیگران را بندگی کنید، دشمنان خدا و خودتان را به سر پرستی - ولایت برگزینید و هر کاری که دلتان خواست انجام دهید! چنان که اگر کسی کفر و شرک را برگزیند، دیگر اجازه ندارد موحد باشد، به وحدانیت الله جلّ جلاله در خالقیت، مالکیت و ربوبیّت ایمان بیاورد - معادگرا باشد، به طاغوتها کفر بورزد و خود را ملزم به رعایت حدود الهی بنماید!
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ : از این بخش از آیۀ مبارکه، سوء استفادههای بسیاری شده و میشود!
یک) - نفرمود: لَا اِجبارَ فِي الدِّينِ - در دین اجباری نیست، بلکه فرمود: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ، یعنی در دین، هیچ اجبار بدآمدنی وجود ندارد.
دو) - مقصود از دین، همان اصول دین است، نه حقوق و احکام دینی؛ چنان که رعایت حقوق و قوانین، همه جا واجب است و مجازاتهایی برای خاطیان تعیین شده است.
تشکیل مجالس قانونگذاری، وضع قوانین، وجود دستگاههای نظارتی، پلیس و دادگاهها در هر جامعه و حکومتی، به این دلیل است که آزادی محض وجود ندارد و رعایت حقوق و قوانین، کاملاً اجباری می باشد.
سه) - علّت عدم اجبار و اکراه در انتخاب دین اسلام را نیز در ادامه بیان نمود: قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ - به درستی که راه رشد از گمراهی روشن شده است؛ یعنی: از یک سو به تو عقل، قلب، فطرت و بصیرت دادهام تا حقایق را بشناسی - از سویی دیگر کتاب خلقت را به رویت گشودهام تا عالم تکوین را بخوانی و ببینی - و از سویی دیگر برایت به واسطه رسولم کتاب و وحی فرستادم و همه چیز را در آن به تفصیل بیان نمودم، تا نقشۀ راهت باشد؛ لذا نه تنها ضرورتی به اجبار وجود ندارد، بلکه امتیاز تو به همین انتخاب اختیاری دین حق میباشد.(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت سوم :
دین، هر چه که باشد، دین حق باشد یا باطل، ابتدا آزادی را تعریف می کند و سپس چارچوبهای آن را تبیین نموده و محدودههایش را در هر امری، بیان میدارد.
به عنوان مثال: اگر به توحید ایمان آوردید و اسلام را برگزیدید، دیگر آزاد نیستید که شرک بورزید، هوای نفس خود و دیگران را بندگی کنید، دشمنان خدا و خودتان را به سر پرستی - ولایت برگزینید و هر کاری که دلتان خواست انجام دهید! چنان که اگر کسی کفر و شرک را برگزیند، دیگر اجازه ندارد موحد باشد، به وحدانیت الله جلّ جلاله در خالقیت، مالکیت و ربوبیّت ایمان بیاورد - معادگرا باشد، به طاغوتها کفر بورزد و خود را ملزم به رعایت حدود الهی بنماید!
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ : از این بخش از آیۀ مبارکه، سوء استفادههای بسیاری شده و میشود!
یک) - نفرمود: لَا اِجبارَ فِي الدِّينِ - در دین اجباری نیست، بلکه فرمود: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ، یعنی در دین، هیچ اجبار بدآمدنی وجود ندارد.
دو) - مقصود از دین، همان اصول دین است، نه حقوق و احکام دینی؛ چنان که رعایت حقوق و قوانین، همه جا واجب است و مجازاتهایی برای خاطیان تعیین شده است.
تشکیل مجالس قانونگذاری، وضع قوانین، وجود دستگاههای نظارتی، پلیس و دادگاهها در هر جامعه و حکومتی، به این دلیل است که آزادی محض وجود ندارد و رعایت حقوق و قوانین، کاملاً اجباری می باشد.
سه) - علّت عدم اجبار و اکراه در انتخاب دین اسلام را نیز در ادامه بیان نمود: قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ - به درستی که راه رشد از گمراهی روشن شده است؛ یعنی: از یک سو به تو عقل، قلب، فطرت و بصیرت دادهام تا حقایق را بشناسی - از سویی دیگر کتاب خلقت را به رویت گشودهام تا عالم تکوین را بخوانی و ببینی - و از سویی دیگر برایت به واسطه رسولم کتاب و وحی فرستادم و همه چیز را در آن به تفصیل بیان نمودم، تا نقشۀ راهت باشد؛ لذا نه تنها ضرورتی به اجبار وجود ندارد، بلکه امتیاز تو به همین انتخاب اختیاری دین حق میباشد.(ادامه دارد...)
- ۳۴۹
- ۱۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط