PART 22💙👮🏻♀️
#PART_22💙👮🏻♀️
که یهو سپهر سرعت شو زیاد کرد که نزدیک بود بیوفتم ولی سفت گرفتم یکم که دوید منو انداخت زمین و دستش رو گذاشت رو کمرش و گفت ای کمرم چقدر تو سنگین شدی
تازه یادم اومد سپهر پهلوش بخیه خورده
شرمنده بهش نگاه کردم که چشم غره بهم رفت
سپهر_فک کردی با یه زخم کوچولو اسیب میبینم نخیر ساحل خانوم هنوز داداشتو نشناختی اگه هم گفتم ای کمرم برای شوخی بود
من_باشه بابا چرا جبهه میگیری
یکم رفتیم جلو که سپهر گفت_همینجا میشینیم
زیر انداز هارو پهن کردیم که پسرا گفتن گشنه مونه چی بخوریم در کیف مو باز کردم و پفک رو در اوردم و دادم سپهر و چیپسمم دادم سهیل و یواشک های ترشمو به دخترا دادم بقیه هم هله هوله خوردند که پسرا رفتن بساط کباب رو اماده کنن ما دخترا هم سالاد درست کردیم
دست پخت پسرا هم بد نبود ها
بعد غذا من دراز کشیدم و سرم رو گذاستم رو پای سپهر و خوابیدم
سپهر _پاشو پاشو خرس گنده بریم خونه بخواب اخه اینجا هم جای خوابه
_سپهر تروخدا بزار یکم بخوابم خسته شدم
_تا نصف راه رو که من کولت کردم نصف دیگه شم که شیب نداشت خسته شدی پاشو پاشو ببینم
_هوف اگه گذاشتن یکم بخوابم
بلند شدمو شالم رو مرتب کردم و وسایل رو جمع کردیم یکم عکس گرفتیم و رفتیم خونه هامون انقدر خسته بودم که کل راه رو خواب بودم و سیما ماشینم رو اورد خونه کلا امروز رفتیم ویلا اونا
که یهو سپهر سرعت شو زیاد کرد که نزدیک بود بیوفتم ولی سفت گرفتم یکم که دوید منو انداخت زمین و دستش رو گذاشت رو کمرش و گفت ای کمرم چقدر تو سنگین شدی
تازه یادم اومد سپهر پهلوش بخیه خورده
شرمنده بهش نگاه کردم که چشم غره بهم رفت
سپهر_فک کردی با یه زخم کوچولو اسیب میبینم نخیر ساحل خانوم هنوز داداشتو نشناختی اگه هم گفتم ای کمرم برای شوخی بود
من_باشه بابا چرا جبهه میگیری
یکم رفتیم جلو که سپهر گفت_همینجا میشینیم
زیر انداز هارو پهن کردیم که پسرا گفتن گشنه مونه چی بخوریم در کیف مو باز کردم و پفک رو در اوردم و دادم سپهر و چیپسمم دادم سهیل و یواشک های ترشمو به دخترا دادم بقیه هم هله هوله خوردند که پسرا رفتن بساط کباب رو اماده کنن ما دخترا هم سالاد درست کردیم
دست پخت پسرا هم بد نبود ها
بعد غذا من دراز کشیدم و سرم رو گذاستم رو پای سپهر و خوابیدم
سپهر _پاشو پاشو خرس گنده بریم خونه بخواب اخه اینجا هم جای خوابه
_سپهر تروخدا بزار یکم بخوابم خسته شدم
_تا نصف راه رو که من کولت کردم نصف دیگه شم که شیب نداشت خسته شدی پاشو پاشو ببینم
_هوف اگه گذاشتن یکم بخوابم
بلند شدمو شالم رو مرتب کردم و وسایل رو جمع کردیم یکم عکس گرفتیم و رفتیم خونه هامون انقدر خسته بودم که کل راه رو خواب بودم و سیما ماشینم رو اورد خونه کلا امروز رفتیم ویلا اونا
۲.۰k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.