پارت۲۲عشق و نفرت
سوجون: منم همینطور
با سوجون و سویون رفتیم یه گوشه نشستیم داشتیم حرف می زدیم که سوا و بک هیونم اومدن
سوآ و بک هیون: سویوون تو کی اومدی کره ؟
سویون: چند هفته پیش برگشتم
سوآ: سویونااا نمی دونی چقدر دلم برات تنگ شده بود (بغلش کرد)
سوآ و سویون تو دبیرستان بهترین دوستای هم بودن فکر کنم خیییییلیییی دلشون برای هم تنگ شده بود
سوجون: همه رفتن وسط دارن قر میدن شما هم برین
ا/ت : اگه تو نیای نمیریم
سوجون: من روم نمیشه
ا/ت: یعنی چی که روم نمیشه
دستشو گرفتم بردمش وسط مجبور شد برقصه ما هم رفتیم رقصیدیم
کوک ویو *
داشتیم با جیمیمن تهیونگ حرف می زدیم و نوشیدنی می خوردیم که دیدم ا/ت رفت وسط داشت می رقصید وقتی داره خوش میگذرونه و می خنده منم خوشحال می شم
تهیونگ: می گم کوک اون شوگا نیست؟
کوک: چی؟ ها اون اینجا چیکار می کنه؟
ا/ت ویو*
خسته شدم رفتم نشستم دیدم یکی داره میاد سمتم
ا/ت: شو.. شوگا؟ اومده تلافی تیر خوردنشو بکنه؟
سوجون: شوگا؟ همونی که دزدیدت؟
ا/ت: اوهوم، هی پاشو بریم یه جای دیگه الان داره میاد به فنامون میده
سوجون: باشه
رفتیم تو یه اتاق کوچیک تا پیدامون نکنه اما کلید نبود که درو قفل کنیم
ا/ت: هی تو اون طرف در وایستا من این طرف
سوجون: اوکی
وایستادیم دو طرف در که اومد تو بهش حمله ور شدیم بعد بستیمش به صندلی
ا/ت: گوش کن امروز پارتی گرفتیم که خوش باشیم پس لطفا نرین به خوشی مون
شوگا: دختره ی هرزه خیلی دل و جرات داریا دستامو باز کن
ا/ت: به من دستور نده
سوجون: ا/ت یه پیشنهاد نظرت چیه چون تو رو زده برای تلافی صورتشو خط خطی کنی😁
ا/ت: موافقم خیلی پیشنهاد خوبیه
شوگا: به صورت جذابم دست نزنی هاا
ا/ت: زخمی مون نکنی جناب جذاب
یه ماژیک برداشتم رو صورتش سیبیل گربه کشیدم بعد چندتا خط هم الکی کشیدم
شوگا: مطمئن باش اینکارتو بی جواب نمیزارم😡
ا/ت: انتظار ندارم بی جواب بزاری
کوک ویو *
بالاخره فهمیدیم کجان صداشون از تو اتاق میومد
نکنه بلایی سرش اورده محکم درو باز کردم اما با صحنه ای که دیدم خندم گرفت شوگا به یه صندلی بسته شده بود صورتش مثل گربه شده بود ا/ت و سوجونم جلوش نشسته بودن داشتن می خندیدن
کوک: ا/ت مونلیزا شدی؟ نقاشیت خیلی قشنگه
ا/ت:مرسی جناب، نظر لطفته
کوک: شوگا، باور کن خیلی خوشگل شدی
شوگا: ببند
* تهیونگ و جیمین در حال پاره شدن *
جیمین: کوک دوست دخترت از خودت زرنگ تره
کوک:معلومه، چون دوست دختر منه
ا/ت : نه، چون من ا/ت مم
کوک: هههه، درسته
تهیونگ با خنده: خب حالا چیکارش می کنی؟
ا/ت: حیفه دو روز اینجا زندانی باشه دلم براش میسوزه ، هوووم از در پشتی میبریمش بیرون
همه: اوکی
کوک: من و دوستام میبریمش شما برین به پارتی تون برسین
ا/ ت و سوجون: باشه مرسی
برگشتیم به جمع ...
ادامه دارد...
با سوجون و سویون رفتیم یه گوشه نشستیم داشتیم حرف می زدیم که سوا و بک هیونم اومدن
سوآ و بک هیون: سویوون تو کی اومدی کره ؟
سویون: چند هفته پیش برگشتم
سوآ: سویونااا نمی دونی چقدر دلم برات تنگ شده بود (بغلش کرد)
سوآ و سویون تو دبیرستان بهترین دوستای هم بودن فکر کنم خیییییلیییی دلشون برای هم تنگ شده بود
سوجون: همه رفتن وسط دارن قر میدن شما هم برین
ا/ت : اگه تو نیای نمیریم
سوجون: من روم نمیشه
ا/ت: یعنی چی که روم نمیشه
دستشو گرفتم بردمش وسط مجبور شد برقصه ما هم رفتیم رقصیدیم
کوک ویو *
داشتیم با جیمیمن تهیونگ حرف می زدیم و نوشیدنی می خوردیم که دیدم ا/ت رفت وسط داشت می رقصید وقتی داره خوش میگذرونه و می خنده منم خوشحال می شم
تهیونگ: می گم کوک اون شوگا نیست؟
کوک: چی؟ ها اون اینجا چیکار می کنه؟
ا/ت ویو*
خسته شدم رفتم نشستم دیدم یکی داره میاد سمتم
ا/ت: شو.. شوگا؟ اومده تلافی تیر خوردنشو بکنه؟
سوجون: شوگا؟ همونی که دزدیدت؟
ا/ت: اوهوم، هی پاشو بریم یه جای دیگه الان داره میاد به فنامون میده
سوجون: باشه
رفتیم تو یه اتاق کوچیک تا پیدامون نکنه اما کلید نبود که درو قفل کنیم
ا/ت: هی تو اون طرف در وایستا من این طرف
سوجون: اوکی
وایستادیم دو طرف در که اومد تو بهش حمله ور شدیم بعد بستیمش به صندلی
ا/ت: گوش کن امروز پارتی گرفتیم که خوش باشیم پس لطفا نرین به خوشی مون
شوگا: دختره ی هرزه خیلی دل و جرات داریا دستامو باز کن
ا/ت: به من دستور نده
سوجون: ا/ت یه پیشنهاد نظرت چیه چون تو رو زده برای تلافی صورتشو خط خطی کنی😁
ا/ت: موافقم خیلی پیشنهاد خوبیه
شوگا: به صورت جذابم دست نزنی هاا
ا/ت: زخمی مون نکنی جناب جذاب
یه ماژیک برداشتم رو صورتش سیبیل گربه کشیدم بعد چندتا خط هم الکی کشیدم
شوگا: مطمئن باش اینکارتو بی جواب نمیزارم😡
ا/ت: انتظار ندارم بی جواب بزاری
کوک ویو *
بالاخره فهمیدیم کجان صداشون از تو اتاق میومد
نکنه بلایی سرش اورده محکم درو باز کردم اما با صحنه ای که دیدم خندم گرفت شوگا به یه صندلی بسته شده بود صورتش مثل گربه شده بود ا/ت و سوجونم جلوش نشسته بودن داشتن می خندیدن
کوک: ا/ت مونلیزا شدی؟ نقاشیت خیلی قشنگه
ا/ت:مرسی جناب، نظر لطفته
کوک: شوگا، باور کن خیلی خوشگل شدی
شوگا: ببند
* تهیونگ و جیمین در حال پاره شدن *
جیمین: کوک دوست دخترت از خودت زرنگ تره
کوک:معلومه، چون دوست دختر منه
ا/ت : نه، چون من ا/ت مم
کوک: هههه، درسته
تهیونگ با خنده: خب حالا چیکارش می کنی؟
ا/ت: حیفه دو روز اینجا زندانی باشه دلم براش میسوزه ، هوووم از در پشتی میبریمش بیرون
همه: اوکی
کوک: من و دوستام میبریمش شما برین به پارتی تون برسین
ا/ ت و سوجون: باشه مرسی
برگشتیم به جمع ...
ادامه دارد...
۱۳.۳k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.