خیلی از مشکلات حل میشد اگر میتوانستیم یک عده را بگذاری

خیلی از مشکلات حل می‌شد اگر می‌توانستیم یک عده را بگذاریم روی شانه‌هایمان با خودمان ببریم و زیر لب بگوییم؛ الان نمی‌فهمی! اما یک روز دوستم خواهی داشت مرا نگه دار...
دیدگاه ها (۱۶)

ᴬᴺᴰ ᴬᵀ ᵀᴴᴱ ᴱᴺᴰ ᴬᴸᴸ ᴵ ᴸᴱᴬᴿᴺᴱᴰ ᵂᴬˢ ᴴᴼᵂ ᵀᴼ ᴮᴱ ˢᵀᴿᴼᴺᴳ...

تو تماما برای منیمن‌ قصه توراتا ابد این گونه آغاز می کنم :یک...

دل بستن مثه پرت کردن یه سنگ تو دریاستدل کندن مثه پیدا کردن ه...

من هنوزم با تویی که خیلی وقته رفتی دارم زندگی میکنم!

پارت : ۳۰

یه حوض گرد قشنگ آبی رنگ وسط حیاط داشتیم که از هر فرصتی استفا...

چندپارتی ☆درخواستی>>>p.4ادامهات سرش پایین بود و با حرفی که د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط