بانوی من
بانوی من!
دلم می خواست در عصر دیگری دوستت می داشتم، در عصری مهربان تر و شاعرانه تر، عصری که عطر کتاب، عطر یاس و عطر آزادی را بیشتر حس می کرد!
دلم می خواست تو را در عصر شمع دوست می داشتم، در عصر هیزم و بادبزن های اسپانیایی و نامه های نوشته شده با پر و پیراهن های تافته رنگارنگ
نه در عصر دیسکو، ماشین های فِراری و شلوارهای جین!
دلم می خواست تو را در عصر دیگری می دیدم، عصری که در آن گنجشکان، پلیکان ها
و پریان دریایی حاکم بودند، عصری که از آن نقاشان بود،
از آن موسیقی دان ها، عاشقان، شاعران، کودکان و دیوانگان!
دلم می خواست تو با من بودی در عصری که بر گُل، شعر و بوریا و زن ستم نبود!
ولی افسوس ما دیر رسیدیم! ما گل عشق را جستجو می کنیم،
در عصری که با عشق بیگانه است...
#نزار_قبانی.
دلم می خواست در عصر دیگری دوستت می داشتم، در عصری مهربان تر و شاعرانه تر، عصری که عطر کتاب، عطر یاس و عطر آزادی را بیشتر حس می کرد!
دلم می خواست تو را در عصر شمع دوست می داشتم، در عصر هیزم و بادبزن های اسپانیایی و نامه های نوشته شده با پر و پیراهن های تافته رنگارنگ
نه در عصر دیسکو، ماشین های فِراری و شلوارهای جین!
دلم می خواست تو را در عصر دیگری می دیدم، عصری که در آن گنجشکان، پلیکان ها
و پریان دریایی حاکم بودند، عصری که از آن نقاشان بود،
از آن موسیقی دان ها، عاشقان، شاعران، کودکان و دیوانگان!
دلم می خواست تو با من بودی در عصری که بر گُل، شعر و بوریا و زن ستم نبود!
ولی افسوس ما دیر رسیدیم! ما گل عشق را جستجو می کنیم،
در عصری که با عشق بیگانه است...
#نزار_قبانی.
- ۲.۳k
- ۱۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط