عشق اجباری

"عشق اجباری "
p,2
.
.
پشت سر جونگ کوک رفتم داخل واو توش حتی از بیرونشم خوشگل تره ( عکس عمارتو میزار ) همه ی خدمتکارا تعظیم کردن
.
.

کوک : اجوما اتاق ا/ت رو بهش نشون بده ( سرد)
.
.
اجوما : چشم ( رو به ا/ت ) دنبالم بیا دخترم ( مهربون )
.
.
دنبال اجوما راه اوفتادم ... رسیدیم به در اتاقم از اجوما تشکر کردم و رفتم داخل ...‌ تم اتاقم سفید مشکی بود خیلییییی ذوق کردم چون خیلییی خوشگل بود ... اول رفتم سمت کمد و شروع کردم لباسامو چیدن بعد از حدود ۴۰ دیقه لباسا تموم شدن .... رفتم لوازم آرایشیامو گذاشتم .... کتابامم تو کتابخونه گذاشتم و در آخر قاب عکسی که با مادرم داشتم رو روی دراور کنار تختم گذاشتم .. و کارم تموم شد .... ی نگاه به ساعت کردم ... واییییی ساعت ۷ شب شدد بدو رفتم دوش ۲۰ مین گرفتم .... اومدم موهامو خوش کردم و ی تاپ بندی با شلوار بگ پوشیدم ( عکسشو میزارم ) و در آخر تینت زدم و رفتم پایین ........‌..
.
.
اینم پارت دوم 🥺💗
شرط پارت سوم : ۳ لایک ۴ کامنت بوس به همتون گوگولیا 💅🐾
دیدگاه ها (۹)

احتمالن فردا دو پارت بزارم چون آماده ندارم و همشو دارم همون ...

مرسی قشنگامم🫠💗

☆ های گایز ☆من هر روز ک پارت میزارم خوشگلام 💗

"عشق اجباری"p,1 ..با حالت بی احساس از پله های عمارت یا بهتره...

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

پارت ۱۳ فیک مرز خون و عشق

پارت 8 جونگکوک:وایسا ا/ت: بله جونگکوک: هیچی برو ا/ت: وا چشه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط