دخترایخشنوپسرایمظلوم پارتهفدهم

#دخترای_خشن_و_پسرای_مظلوم #پارت_هفدهم
از زبون #وفا


داشتم توی اشپزخونه قهوه درست میکزدم سوهو هم نشسته بود رو یکی از صندلیا
سوهو:ببینم چرا شما شبیه ایرانیا هستید و ریحانه کره‌ای و عسل روسی؟؟
+چون که عسل دختر عموی ماست نه خواهرمون و دورگس رگای ایران و روس و اینکه ماهم باهم خواهریم و دورگه‌ی کره و ایران هستیم اما از قضا ما شدیم شبیه ایرانیا ریحانه کره‌ای
سوهو:اهان
یدفعه لیوان از دستم افتاد شکست خم شدم شیشه‌ها رو جمع کنم که صداش اومد
سوهو:دست نزن بهشون
اما یه شیشه رفت تو پاهام اومد جلوم
سوهو:حالت خوبه؟؟
+اخ نمیتونم راه برم
روی دوتا دستش بلندم کرد و راه افتاد همه تو اتاقای ورزش بودن پس کسی نمیدیدمون رفت تو‌اتاقم
سوهو:جعبه‌های کمک اولیه کجاست؟؟
+توی اشپزخونه کابینت سمت راست
رفت و با جعبه‌ اومد چون خونم خیلی روون بود خیلی از پام خون رفت اول پام و ضدعفونی کرد و بعد با باند بست پام و پاهام خوب‌ بود اما درد داشتم
سوهو:الان خوبه
+ممنونم
سوهو:خواهش😄
سعی کردم راه برم که بهم گفت
سوهو:فکر راه رفتنم نکن بشین🙄💔
+باشه😅


ادامه دارد❤️
دیدگاه ها (۱)

#دخترای_خشن_و_پسرای_مظلوم #پارت_هجدهم از زبون #وفایهو صدای ر...

#دخترای_خشن_و_پسرای_مظلوم #پارت_نوزدهم از زبون #وفارفتیم با ...

#دخترای_خشن_و_پسرای_مظلوم #پارت_شانزدهماز زبون #ارزو+رویا بی...

#دخترای_خشن_و_پسرای_مظلوم #پارت_پانزدهماز زبون #رویادیدم ریح...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩³⁶بی ادب اصن منو ادم حساب نکرد و رفت نشست پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط