سلااااام و درود خدمت همون یکی دو نفری که مرام و معرفتشون

سلااااام و درود خدمت همون یکی دو نفری که مرام و معرفتشون عیار بالایی داشت و هنوز ما رو فراموش نکردن....
یه مدتی ما خاطرات قدیم زندگیمونو جمع و جور می کردیم و میاوردیم اینجا و فکر می کردیم داریم کار خوب و خیری می کنیم ، تا اینکه دو سه نفر اومدن تو صندوق پیامهای خصوصی و در ارتباط با آخرین خاطره که در مورد خواستگاری بود
ما رو نکوهش کردن و گفتن : عباس آقا خجالت بکش ( به جان خودم همینجور گفتن ) این خاطره ها چیه می نویسی وجهه و شأن دخترا و خانوما رو پایین میاری و خلاصه کلی ما رو سرکوب کردن با نصیحت و توجیه و این چیزا ....
البته منم توجیهات خودم رو گفتم ولی خب دیگه افسوس خوردم برای کسانیکه غباری روی مغزشون رو گرفته که حتی با آرووم ترین نسیم هم این غبار از مغزشون پاک نمیشه ....
خب طبیعی بود با شنیدن اون نکوهش و سرزنشها یه مدتی مثل قناری خونمون رفتم تو لک ، تا اینکه دو سه نفر آدم مشتی و دل گنده از لیست همراهان ما در ویسگون سراغ ما و ماجراهای دم دستیِ ما رو گرفتن که خودم می‌دونم ارزش ادبی خاصی نداره و فقط شاید برای دقایقی حال بعضیا رو خوب کنه ....
اون دو سه نفری که ما رو نصیحت می کردن عازم پیاده روی اربعین بودن
ان شاء الله که به خواسته هاشون در جاده های منتهی به کربلا و نجف و سامرا برسن....!!
اون تصویر بالا رو هم گذاشتم که اگه نوشته های ما جلب توجه نمی کنه محض رضای خدا با دیدن اون پلو مرغ چرب و چیلی یه نگاهی هم به این طرف بندازین
...
قربان شما عباس
دیدگاه ها (۱۹)

سلاااااام و درود یه روز با مادر و خواهر شال و کلاه کردیم ، ر...

دقایقی به سکوت سپری شد و من در اون چند دقیقه حداقل پنج یا شش...

یکی از خواهرامو گوشه اتاق گیر انداخته و با تقلید صدای گربه ه...

و اما ادامه خاطره..بله قهرمان خاطره و روایت ما همون نرگس خان...

یه حوض گرد قشنگ آبی رنگ وسط حیاط داشتیم که از هر فرصتی استفا...

وقتی اینجور پست هایی BBC می ره , به بخش کامنت هاهم یه نگاهی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط