پارت سه فصل دو

پارت سه فصل دو
کای.ارباب محموله ها رسیدن
تهیونگ. امشب حرکت می‌کنیم سمت بوسان
کای.چشم
امر دیگه ای ندارید
تهیونگ. نه برو بیرون
کای. چشم
پرش به شب
ات ویو
وسایلم رو جمع کردم و حرکت کردم سمت بوسان تو راه دلشوره داشتم من تهیونگ رو دوست دارم ولی نمیتونم با یه قاتل زندگی کنم(دختره بوققق واسه تو اینطور شده)
رسیدم بوسان
تهیونگ ویو
وقتی رسیدم بوسان مستقیم به جای رفتم وه محموله ها بوده
نکته. بچه ها ات با کشتی میره سمت بوسان(نمیدونم بوسان راه دریایی دارهیانه) و اون کشتی کشتی هست که اسلحه های تهیونگ داخلشه ولی ات نمیدونه
رسیدن پیش کشتی اسلحه ها
تهیونگ. بار ها رو حالی کنید
کای.چشم
تهیونگ. صاحب این کشتی کیه
یون.منم
تهیونگ. برده هارو آوردی
(تو این کشتی علاوه بر اسلحه برده واسه تهیونگ هم اوردن)
یون.بله
ات ویو
حال نداشتم از کشتی پیاده شم واسه همین یکم تو کشتی موندم داشتم نگاه دریا میکردم که............
۳۴۵تایی شدیم میزارم
#فیک
#تهیونگ
#بی_تی_اس
دیدگاه ها (۱۲)

پارت چهار فصل دوداشتم نگاه دریا میکردم که یکی گفت ارباب برده...

پارت پنج فصل دو امکان نداره اون ات بودتهیونگ. ات خودتی ات.ته...

پارت دو فصل دوات.اون اون تهیونگ بود قاتل زنجیره‌ای که هرروز ...

فلش بک به رستورانکوک.چشماتو ببندات.چراکوک. چون چ چسبیده راات...

ادامه پارت ۷

جیمین فیک زندگی پارت ۳۴#

دیدار اول ..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط