پارت چهار فصل دو
پارت چهار فصل دو
داشتم نگاه دریا میکردم که یکی گفت ارباب برده هارو آوردن
برده واسه چی نکنه نه نه ات از این فکر را نکن اونها باتو کاری ندارن ساکم رو ورداشتم و خواستم از کشتی پایین برم
یون ویو(صاحب کشتی)
اگه این دختره رو به ارباب تهیونگ بفروشم میتونم پول خوبی به جیب بزنم دختر قشنگیه
یون. سویون (دستیارش)
سویون.بله قربان
یون.اون دختره رو واسم بیار
سویون .کدوم
یون.اونی که به عنوان مسافر سوار شد
سویون.دختر لباس سفیده
یون. اره
لباس ات سفیده
سویون رفت پیش ات
سویون.ببخشید خانم
ات. بله
سویون. میشه یه لحظه بیاید
ات.بله کاری دارید
سویون. راستش
که ات رو کول کرد و به زور برد پیش یون
ات. جیغ بزارم زمین
سویون. شرمنده
رفتن پیش یون
ات. با من چیکار دارید
یون. مم تو رو میخوام بفروشم
ات. تو کی که بخای منو بفروشی
یون. اربابت
ات. گوه زیاد میخوری
یون. خفه سویون برو به ارباب بگو بیاد
سویون. باشه
تهیونگ ویو
بعد از اینکه اسلحه ها و برده هارو تحویل گرفتم داشتم میرفتم یون آمد و گفت یه برده دیگه ای هست که خیلی قشنگه گفت واست میارم منم منتظر موند که دستیارش آمد
سویون.ارباب برده آماده هست
تهیونگ. الان میام
سویون. بفرمایید رفتم جایی که برده رو دیدم
امکان نداره اون اون.............بود
خماری
۳۵۰تایی میزارم
این یکم طولانی بود
منتظر حمایت های قشنگتونم
داشتم نگاه دریا میکردم که یکی گفت ارباب برده هارو آوردن
برده واسه چی نکنه نه نه ات از این فکر را نکن اونها باتو کاری ندارن ساکم رو ورداشتم و خواستم از کشتی پایین برم
یون ویو(صاحب کشتی)
اگه این دختره رو به ارباب تهیونگ بفروشم میتونم پول خوبی به جیب بزنم دختر قشنگیه
یون. سویون (دستیارش)
سویون.بله قربان
یون.اون دختره رو واسم بیار
سویون .کدوم
یون.اونی که به عنوان مسافر سوار شد
سویون.دختر لباس سفیده
یون. اره
لباس ات سفیده
سویون رفت پیش ات
سویون.ببخشید خانم
ات. بله
سویون. میشه یه لحظه بیاید
ات.بله کاری دارید
سویون. راستش
که ات رو کول کرد و به زور برد پیش یون
ات. جیغ بزارم زمین
سویون. شرمنده
رفتن پیش یون
ات. با من چیکار دارید
یون. مم تو رو میخوام بفروشم
ات. تو کی که بخای منو بفروشی
یون. اربابت
ات. گوه زیاد میخوری
یون. خفه سویون برو به ارباب بگو بیاد
سویون. باشه
تهیونگ ویو
بعد از اینکه اسلحه ها و برده هارو تحویل گرفتم داشتم میرفتم یون آمد و گفت یه برده دیگه ای هست که خیلی قشنگه گفت واست میارم منم منتظر موند که دستیارش آمد
سویون.ارباب برده آماده هست
تهیونگ. الان میام
سویون. بفرمایید رفتم جایی که برده رو دیدم
امکان نداره اون اون.............بود
خماری
۳۵۰تایی میزارم
این یکم طولانی بود
منتظر حمایت های قشنگتونم
- ۲۵.۶k
- ۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط