رمان مافیایی
رمان مافیایی
از زبون جونگ کوک
بابا رو که خاک کردیم رفتیم سمت خونه دم خونه که پیاده شدیم یهو دستمال گذاشتن جلو دهنمون و سیاهی
چشمامو که باز کردم با بقیه به صندلی بسته شده بودیم ات نکنه بلایی سر ات آورده باشن یهو یه مرده اومد داخل
جین :یااا چرا دستامون رو بستی نمیدونی ما کی هستیم
؟:چون میدونم کی هستین آوردمتون
شوگا :بچه جون برو بگو بزرگ ترت بیان
ات:بزرگش منم
جونگ کوک :ات تو میتونی راه بری ؟میتونی حرف بزنی ؟
ات:معلومه که آره
جیهوپ : معطل چی هستی بیا دستامون رو باز کن
ات:این همه دردسر کشیدم بیارمتون اینجا اون وقت راحت آزادتون کنم ؟
جونگ کوک:مگه چیکارت کردیم ؟
ات:چیکارم کردین ؟ از همون بچگی ازم متنفر بودی ولی من عاشقت بودم جوری که حاظر بودم جونمم بهت بدم اما تو از عمد منو تو خیابون ول کردی فکر کردم اگه ببینمت بغلم میکنی و کلی ازم عذرخواهی می کنی اما دو سه هفته ی تمام شکنجم دادی بابامو که بعد از سالها دیدمش رو جلوی چشمام کشتیش معلوم نیست با مامانم هم چیکار کردی بعد میگی باهام چیکار کردی ؟(با بغض )
جونگ کوک :اما من دوست دارم
ات:الان دیگه ؟ اون موقع که باید برام برادری می کردی نکردی الان میخوای این کارو بکنی ؟
جونگ کوک:اما من به چشم خواهرم دوست ندارم من ...
از زبون جونگ کوک
بابا رو که خاک کردیم رفتیم سمت خونه دم خونه که پیاده شدیم یهو دستمال گذاشتن جلو دهنمون و سیاهی
چشمامو که باز کردم با بقیه به صندلی بسته شده بودیم ات نکنه بلایی سر ات آورده باشن یهو یه مرده اومد داخل
جین :یااا چرا دستامون رو بستی نمیدونی ما کی هستیم
؟:چون میدونم کی هستین آوردمتون
شوگا :بچه جون برو بگو بزرگ ترت بیان
ات:بزرگش منم
جونگ کوک :ات تو میتونی راه بری ؟میتونی حرف بزنی ؟
ات:معلومه که آره
جیهوپ : معطل چی هستی بیا دستامون رو باز کن
ات:این همه دردسر کشیدم بیارمتون اینجا اون وقت راحت آزادتون کنم ؟
جونگ کوک:مگه چیکارت کردیم ؟
ات:چیکارم کردین ؟ از همون بچگی ازم متنفر بودی ولی من عاشقت بودم جوری که حاظر بودم جونمم بهت بدم اما تو از عمد منو تو خیابون ول کردی فکر کردم اگه ببینمت بغلم میکنی و کلی ازم عذرخواهی می کنی اما دو سه هفته ی تمام شکنجم دادی بابامو که بعد از سالها دیدمش رو جلوی چشمام کشتیش معلوم نیست با مامانم هم چیکار کردی بعد میگی باهام چیکار کردی ؟(با بغض )
جونگ کوک :اما من دوست دارم
ات:الان دیگه ؟ اون موقع که باید برام برادری می کردی نکردی الان میخوای این کارو بکنی ؟
جونگ کوک:اما من به چشم خواهرم دوست ندارم من ...
۱۶.۴k
۰۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.